حبیب الله حسام مهاجر
در این روز ها که سالگرد شهادت آمرصاحب و هفته شهدا فرارسیده است، در مجموع دو گروه از نویسندگان و نوشته ها و گفت و گو ها خوانده و شنیده شده است:
گروه اول: صحبت ها، نوشته ها و ابراز نظرهای هایی در باره شخصیت قهرمان ملی ، از آن به کسانی است که مومنانه، صادقانه، خیر خواهانه و دوستانه، خالی از غرض و مرض گفته اند و نوشته اند. از این گرده سپاس مند هستیم و از خدای متعال برایشان اجر بی پایان می طلبیم.
گروه دوم: نوشته و گفتگو ها از آن یک مشت آدم های معلوم الحال، دهن ها و قلم های کرائی برای وارونه معرفی کردن آمرصاحب شهید و آرمان شهداء و مردم مجاهد است. راه این ها تحریف گری است. این ها بیگمان تحریف خط مشی مبارزاتی، تخدیر افکار را در نظر گرفته ند. راه شان شتاب در بیراهه و خیانت به خون و آرمان شهداء و ملت مجاهد است و اینها در حقیقت با تلبیس شان همیشه در بیراهه و پرتگاه سقوط حرکت کرده اند.
۲۰ سال جمهوریت درسگاه و عبرتگاه خوب بود، اما متاسفانه این ها نیاموختند و هنوز کاه بیدانه را دارند باد می کنند و به نرخ بازار سخن می زنند، تحلیل و ارزیابی منحرف دارند، تعریف نادرست و تصویر وارونه از دور جهاد و مقاومت و از شخصیت و چهره اصلی آمرصاحب شهید ارائه می کنند. ، در حقیقت می خواهند اذهان فرزندان جهاد و مقاومت را فریب بدهند.
این یک حقیقت مبرهن است که اینها در پی جبران شکست و فعالیت های ناکام خود اند و از راه انتقام به پیش میروند و یا اینکه عقل و دانش ایشان در اجاره اغیار قرار گرفته است. دشمنان از این ها برای تخریب جهاد و مقاومت ملت مجاهد و انحراف اذهان عمومی به کار گرفته می شوند و در این میان خیره سران بی بصیرت، تحلیل گران دون مایه، عقده مندان شکست خورده، مزد بگیران این و آن نیز دیده می شوند و اما آنچه عیان است، چه حاجت به بیان و به قول بیدل رحمه الله که فرمود:
بیدل از شب پره کیفیت خورشید مپرس
حق نهان نیست ولی خیره نگاهان کوراند
حال باید چهره اصلی قهرمان ملی شهید احمد شاه مسعود رحمه الله بیان شود.
قهرمان ملی احمد شاه مسعود رحمه الله در حیات مبارزاتی جهاد و مقاومت، خود را به حیث یک مسلمان وارسته، مخلص بادین و صادق با مردم ثابت نمود. مردم نیز دیانت، اخلاق، هدف و مرام او را دقیق می دانستند که برای آینده مردم در راستای ملت سازی و دولت داری در این سرزمین چه برنامه دارد و چه می خواهد، زوایایی زندگی ایشان از ذره بین مردم مستور، مخفی، ناخوانده، اسرار آمیز و ناگفته نمانده بود که امروز توسط راز دانان نهان و کاشفان اسرار کشف و برای مردم بیان شود.
حقیقت همان است که همه دوستان، مخلصان، بدبینان و دشمنانش بخوبی دیدند، فهمیدند و باور کردند، و بنا براین به چند مطلب آن اشاره می کنیم:
- مسعود یک مسلمان معتقد بود؛ یعنی به خداوند متعال، پیامبران الهی، کتاب های آسمانی، فرشتگان و تقدیر خیر و شر و روز آخرت ایمان راسخ و عمیق داشت و مبتنی به این باور همه اتکال و اعتمادش را به خداوند ذوالجلال کرد و بس .
- مسعود پیرو اسلام ( کتاب و سنت) بود؛ یعنی: به دین و احکام شریعت بدون چون و چرا تسلیم بود و مقصود آفرینش و زندگانی را در بندگی و پرستش پروردگار جهانیان می دانست.
در قلمرو حکومت ایشان، احکام شریعت و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم تنفیذ می شد.
رمز کمال انسانی، سعادت و رستگاری دنیوی و اخروی را تنها در پیروی اسلام می دانست و تا پایان عمر به آن پابند ماند.
تسلیم هیچ مکتب و برنامه غیر اسلامی نشد و خواسته های غیر اسلامی شرقی و غربی را نپذیرفت
افزون برآن تسلیم شدن را مایه ای شرمساری و خلاف کمال انسانی می دانست . انحراف از اسلام را در مسیر هلاکت و مستلزم زیان دنیا و آخرت می خواند.
- مسعود در مذهب حنفی بود؛ در مسائل اجتهادی، فروعات فقهی در تمام حوزه های کاری و اداری به فقه حنفی مراجعه، فیصله و عمل می کردند و علماء مجاهد، مخلص و متخصص در مسند قضای محاکم، فتوا و تدریس قرار داشتند، بقیه مسائل حقوقی و مدنی را در روشنایی فقه حنفی حل و فصل می کردند و از تساهل، تسامح و اعتدال فقه حنفی آگاه و بهرهای وافر و اعظمی می بردند و در برابر افراط و تفریط دین مداران و دین ستیزان شدیدا مخالف بود.
- مسعود یک مسلمان پارسا و مجاهد وارسته و زاهد بود: در مبارزات جهادی و مقاومتی جز اعتلای کلمه اسلام، آزادی و آسایش مردم عزیز چیزی دیگری را نمی خواست. در راه مصالح و منافع اسلام و مردم باعزت از هیچ تلاشی دریغ نکرد و در برابر توطئه دشمنان پیدا و پنهان خصوصا تجاوز الحادی کمونیزم و ارتش سرخ، تروریزم تکفیری و امپریالیزم غرب؛ جهاد خستگی ناپذیر و مقاومت کرد و مردم این سرزمین سرسختانه از ایشان حمایت کردند و با هر نوع قربانی به مبارزه پرداختند.
- مسعود یک مسلمان متعهد بود. مسعود در پیمانی که با خدای متعال بسته بود و عهد که بامردم داشت صادقانه و مخلصانه به آن وفادار باقی ماند . با شریعت خداوند متعال، آرمان شهدا و وارثین شهدا و ملت مجاهد غدر و خیانت نکرد خود را صادقانه در پای اهداف الهی و مصالح مردم قربانی نمود.
- مسعود به آزادی و استقلال کشور عشق می ورزید: تمام تلاش مبارزاتی خود را برای آزادی و استقلال و اتحاد مردم کشور انجام داد و تمام ملت مسلمان در این راه دوشادوش، همسنگرش بودند. مردم با اجماع کامل این سرزمین، شاهد صحنه و گواه این حقیقت هستند.
- مسعود دشمن نفاق و تعصب و تبعیض بود. مسعود، برای کشور مستقل، مردم آزاد و متحد می رزمید و عمر خود را بیوقفه در این راه متعالی به مصرف رساند و در برابر توطئههای نفاق، تعصب، تبعیض، ایستادگی و مقاومت کرد.
- مسعود دشمن مداخله و مداخله پذیران در امور مملکت بود؛ دوامدار شجره خبیثه و جواسیس را تحت مراقبت داشت و برای خنثا نمودن برنامه های شیطانی دشمنان به خوبی پاسخ می داد.
- مسعود، دشمن ذلت و حقارت بود؛ برای عزت و سربلندی مردم مبارزه می کرد و تا پایان جان ایستادگی کرد.
- جوهر و درون مایه مبارزاتی مسعود اسلام عزیز بود؛ در این تردید نیست که درون مایه یک مبارز، در تبلور شخصیت او تاثیرگذار است و عامل اساسی در رشد و بالندگی آن مشخص می گردد و اسلام برای تکوین شخصیت ربانی و پارسا نقش تعین کننده دارد و در کارها موفق و در نزد مردم محبوب القلوب می شود.
۱۱. مسعود اهل مشوره بود؛ یعنی بیشترین فعالیت و کارش را از علماء، معززین، نظامیان و متخصصان متعهد مشوره می گرفت و این ویژگی از اسباب اعتماد، شفافیت، موفقیت، همکاری و حمایت مردم و رشد و مقبولیت او در میان آحاد جامعه شد.
۱۲. مسعود مبارز صادق بود؛ راستی، راستکاری و راستگویی از اسباب نفوذ در قلوب مردم، جلب اعتماد، همکاری، ایثار و قربانی جامعه گردید، تا سر حد اعتماد فراهم شد که مردم باور و اعتقاد داشتند که آمرصاحب کارش درست و راست است و از تمام امر و نهی و بشارت و انذار او با جبین باز و قلب پر از محبت و مخلصانه اطاعت می نمودند.
۱۳. مسعود وعده خلاف، پیمان شکن و دروغگو نبود یعنی یکی از اسباب رشد شخصیت و امتیازش از سایرین همین مساله بود که دوست و دشمن به حرف و سخنش ارزش می دادند و از دوستی و روابط و همرایی با ایشان نگران و متردد نبودند و احساس شخصیت و وفاداری و صداقت می کردند.
۱۴. مسعود مسلح و مجهز با اخلاق کریمانه بود؛ زبان، بیان، رفتار، خوشی و قهر او، فعالیت و کار مسعود از اصول فضایل اخلاقی بیرون نمی شد، مودب، متواضع و فروتن و بی آلایش بود و این اصل از اسباب وقار، احترام، اکرام و ستایش در میان احاد جامعه گردید.
۱۵. مسعود علم و دانایی را پایه های صعود انسان می دانست؛ طبق معمول در جبهات دوران جهاد برای خویش یک عالم متشرع را بحیث امام و استاد خود الزاما تخصیص داده بود و در هر جا مطابق فرصت درس قرآن ، حدیث، فقه، اصول فقه و بقیه علوم شرعی را فرا می گرفت و اهل مطالعه بود در چانته خود؛ قرآن کریم، کتاب مطالعه، رادیو و کتابچه یاد داشت کاری ضرور می داشت و باتقسیم اوقات از همه اینها بهره می گرفت.
۱۶. برای تربیه مجاهدین برنامه تعلیمی و تربیتی در قرارگاه ها و مراکز نظامی داشت و همچنان تعلیمات نظامی، سیاسی و تاریخی در نظام نامه خود داشت.
۱۷. مسعود دشمن شناس خوب بود؛ با اینکه اطلاعات نامرئی اما قدرت مند را ایجاد کرده بود از تمام فعالیت های دشمن آگاه می بود و دشمن را دقیق ترصد می داشت و پلان، مقاصد و اهداف دشمن را قبل از انجام خنثا و ناکام می ساخت.
۱۸. اهل تقوای، خدمت و صداقت را زیاد ارزش می داد؛ مسعود سنگر نشینان و مجاهدین خود را به اساس، امانت، صداقت، خدمتگزاری، زحمت و تلاش زیاد تقدیر، تمجید، اکرام و نوازش می کرد و نظارت جدی می داشت و اطلاعات زنده از داخل صف مجاهدین به دست می آورد.
۱۹. مسعود در نظم و انتظام خلاقیت خاص داشت. از نظم جهادی و نظامی گری، نظافت و طهارت ظاهری و باطنی بحیث قانون و اصول رفتاری اهمیت داده می شد. از رعایت اوقات نماز تا رعایت اوقات بقیه کارها منظم و با انظباط فعالیت می کرد و صفوف مجاهدین در تمام امور زیر نظارت می بودند.
از رعایت امور تعبدی، اخلاقی، خوراک، پوشاک، تعلیمی و تربیتی و انجام وظایف جهادی و اجتماعی نظارت و مراقبت می شدند که نتیحه عالی داشت و الگوی تمام مجاهدین درکشور شدند.
۲۰. مسعود نبض جامعه و مردم را خوب می شناخت و بر نامه متعارض و ضد مصالح مردم را روی دست نمی گرفت و مردم او را زیاد دوست داشتند و عامل دوستی وافر و گسترده او نتیجه این چیز هاست:
نخست: بخشایش الهی ،
دوم: اینکه از مردم استفاده ابزاری برای منصب و شهرت استفاده نمی کرد و برای نجات مردم بحیث خدمت گذار اکرام و احترام می شد. هم سطحی با مردم را در لباس، خوراک، گفتار، رفتار، خانواده رعایت می کرد.
بنابر این ، مردم با ایشان احساس خودی می کردند و سلیقه شخصی اورا مردم می پسندیدند و از آن تقلید می کردند.
او هم رنگ مردم بود و مقلد هیچ کس نبود و در عمق جامعه پیامبر گونه رفتار و تعامل می کرد، نظم و نزاکت اجتماعی را رعایت داشت که سبب مقبولیت خاص و عام گردید.
۲۱. مسعود در بهره گیری از فرصت ها مهارت خاص داشت، به خوبی دانسته بود عامل اتحاد و اتفاق در جامعه کدام عناصر است و دقیق و درست از آن در مبارزه کار می گرفت، مثلا:
الف. عنصر دین مشترک: عامل اساسی و درون مایه اتحاد و اتفاق مردم دین و معتقدات جامعه است، بدون تردید در این خطه خونین دین مبین اسلام در اکثر امور زندگی نقش بنیادی دارد خصوصا در اتحاد وانسجام جامعه؛ اتفاقا مردم برای رضای معبود واحد، از کتاب، پیامبر و قبله ای واحد پیروی دارند، همزمان اختلاف مذهبی و تفاوت دیدگاه را باهم پذیرفتند و قرن ها در کنار هم باهم متحد زیستند و درپای اعتقاد و دین خویش سر و مال خود را نذرانه و فدا نمودند.
۲. عنصر وطن مشترک: مردم نجیب این سرزمین از وطن و خانه مشترک خود مالکانه و بحیث ناموس و شرف خویش دفاع و حراست نمودند و برای دشمنان متجاوز و مستکبر پاسخ دندان شکن دادند و برای آزادی خواهان جهان بحیث معلم آزادی و الگوی پیروی قرار گرفتند.
۳. عنصر منافع مشترک : منافع و مصالح مشترک در این سرزمین مایه ی اتحاد اجتماع همه اقشار جامعه بود و است و متاسفانه قشر سیاست پیشه اکثرا خانواده های نا خلف و معلوم الحال، به دستور بیگانه و استعمار بازیچه دست استعمار گران قرار گرفتند؛ تعصب، نفاق، استبداد، شرارت، مظالم و فساد را ترویج و در سایه حق تلفی، محرومیت، بستن، کشتن، تهدید و تخویف به منافع و مصالح خود و استعمار قرن ها بر جمجمه های مردم حکومت کردند و شهید قرآن امیر حبیب الله خادم دین رسول الله برای بار اول این طلسم شیطانی را شکست و مورد خشم استعمار انگلیس قرار گرفت و اقدام به آوردن نادر غدار شد، و بار دوم در پیروزی جهاد و فتح کشور و سقوط آخرین رژیم پسا شورویی مجاهدین، در حقیقیت ملت به فرماندهی آمرصاحب شهید بافتح کابل به این سلسله استبدادی خط پایان بخشیده شد و استعمار کهن و جدید از آستین این بدنه جامعه، مثل زمان امیر حبیب الله خادم دین رسول الله سر بر آورد و مردم مسلمان را در ۳۰ سال پسین در جهنم فتنه نفاق و تعصب قومی و ابزار و استبداد دینی بستند و سوختند و تاکنون از این اژدهای چند سر( مذهب، دین، ملی گرا، وتکنوگرات و سیکولار و کمونیزم و اخوانی و صوفی ) به ضد مصالح و منافع مملکت و مردم این سرزمین و تحقق اهداف شیطانی استعمار استفاده کردند و بهره بردند.
البته گروه خوارج تکفیری و متعصب قوم پرست از نیابتی های آمریکا ، انگلیس، پاکستان و متحدین ایشان در ملک و سرزمین ما حمایت و استفاده می شوند و کشورهای منطقه به حقانیت این سخن و کارنامه طالبان معترف هستند.