برگرفته شده از کتاب: جریمۀ مسلمان کشی در پرتو چهل حدیث نبوی
نویسنده: حبیب الله حسام مهاجر
[3] عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «أَلَا مَنْ قَتَلَ نَفْسًا مُعَاهِدًا لَهُ ذِمَّةُ اللَّهِ وَذِمَّةُ رَسُولِهِ فَقَدْ أَخْفَرَ بِذِمَّةِ اللَّهِ فَلَا يُرَحْ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ وَإِنَّ رِيحَهَا لَيُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ سَبْعِينَ خَرِيفًا» [1]
[3] از ابوهریره (رضی الله عنها) روایت است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: «آگاه باشید! هر کسی انسان (خارجی) معاهدی که عهد و پیمان الله متعال و رسول او را داشته باشد [یعنی به اساس تعهد دولت اسلامی در کشور اسلامی زندگی کند] را بکشد، او پیمان الله متعال را شکسته است. او بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد، در حالی که بوی بهشت از مسافت هفتاد سال [راه] به مشام میرسد».
موضوع حدیث نبوی
موضوعات مهمی که در این حدیث مورد توجه قرار میگیرد، بیتردید از مسائل مهم جامعۀ مسلمان و دولت اسلامی در تأمین امنیت جانی، مالی و دیگر حقوق شهروندان خارجی و پیروان ادیان غیر مسلمان مطابق نظم نوین جهانی در روابط بینالدول و بینالمللی میباشد و ملل مسلمان و دولت اسلامی به رعایت آن مکلف هستند مادامی که خلاف نص شرع واقع نشده باشد.
موضوع مهم دیگر، اساس تأمین حقوق اجتماع و شهروندان داخلی و خارجی را پیمان الهی نبوی تشکیل میدهد. مؤمنان در امان این پیمان الهی نبوی زندگانی میکنند. بیگمان پیروان دیگر ادیان و شهروندان اتباع خارجی که مطابق قراردادهای بینالمللی وبینالدول در امان دولت و ملت مسلمان قرار دارند و محافظ امنیت جان و مال آن میباشند، بیتردید قتل و تلف جان و مال آن نقض پیمان الهی نبوی و غدر نامیده میشود، در دنیا قصاص و تعزیر و در قیامت جزایی بس سنگین داده میشوند.
درسهایی از حدیث نبوی
یکم: عقیدتی، فکری
۱_ احکام دین و شریعت باید در قلب مؤمن رسوخ داشته باشد، چون دین و شریعت از انسان مکلف ایمان راسخ، تسلیمی کامل و عمل خالص میخواهد و ماورای آن گمراهی آشکار است. فرمود: «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا»[2]
ترجمه: هيچ مرد و زن مؤمني، در كاری كه خدا و پيغمبرش داوری كرده باشند (و آن را مقرّر نموده باشند) اختياری از خود در آن ندارند (و ارادۀ ايشان بايد تابع ارادۀ خدا و رسول باشد). هر كس هم از دستور خدا و پيغمبرش سرپيچی كند، گرفتار گمراهی كاملاً آشكاری میگردد.
۲_ نقض پیمان و ضمانت و امان خدا و رسول اللهﷺ در حقیقت بیباکی، تمرد و غدر به خدا و پیغمبر اوست؛ بیتردید بد عقیده و بد باور به کتاب الله و سنت نبوی مرتکب گناه کبیره میشوند، «أَلَا مَنْ قَتَلَ نَفْسًا مُعَاهِدًا لَهُ ذِمَّةُ اللَّهِ وَذِمَّةُ رَسُولِهِ فَقَدْ أَخْفَرَ بِذِمَّةِ اللَّهِ»
دوم: فقهی
نص حدیث در قضیۀ معاهدات به عنوان یک اصل شرعی دارای احکام جدی در مناسبت میان انسان و پروردگار، میان انسان و نفس خود، میان اعضای جامعۀ اسلامی و میان دولتهای مسلمان و دولتهای کفار، میان اهل دار اسلام و اهل دار کفر، در سطح ملی و بینالمللی دارای ارزش بینظیر و از همه مهمتر به مصالح جامعۀ بشری و امت اسلامی در جنگ و صلح است. وفا به معاهدات وجیبۀ شرعی است مادامی که این معاهدات در منافات و مخالفت احکام دین و شریعت واقع نباشد، به شرح ذیل توجه نماییم:
۱_ وفا بر عهد و میثاقها واجب است:
حدود سی موضوع را قرآن کریم با تأکید بر وجوب وفای به عهد و تحریم نقض آن تخصیص داده است. از جمله آیۀ وجوب وفا به معاهدات و میثاقها را میخوانیم: «يَا أَيُّهَا الذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالعُقُودِ»[3] «ای کسانی که ایمان آوردهاید! به پیمانها (و قراردادهای خود) وفا کنید.»
ابن کثیر (رحمه الله) در تفسیر آیۀ ذیل میفرماید: احکامی را که خدای متعال در این آیه به آن امر میکند، وجوب وفای به عهد و پیمانها و محافظت از سوگندهای محکم است، فلهذا فرمود: «وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلا تَنْقُضُوا الأيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا»[4]
۲_ وجوب وفا و حرمت نقض پیمانها:
از آیۀ کریمۀ ذیل وجوب وفا و حرمت نقض پیمان و معاهدات واضح میشود، خدای متعال فرمود: «وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا».[5]
ترجمه: و هنگامى كه با خدا عهد بستيد، به عهد او وفا كنيد! و سوگندها را بعد از محكم ساختن نشكنيد، در حالى كه خدا را كفيل و ضامن بر (سوگند) خود قرار دادهايد، به يقين خداوند از آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.
۳_ عمومیت و شمولیت معاهدات:
الف: سید محمد طنطاوی: جامعترین تفسیر را در مراد آیه نمود: « مراد از عقود در اینجا: شامل عقدها و پیمانهایی است که خدای متعال بر ما لازم نموده؛ از قبیل فرائض، واجبات، مندویات، و هر عقدی را شامل میشود که میان مردم واقع میگردد، در تمام انواع معاملات مالی، سیاسی، اجتماعی و همچنان هر عهدی که انسان بر نفس خود میبندد و درحالی که با شریعت خداوند(جل جلاله) منافات نداشته باشد، شامل است »[6]
ب: وفا به عهد عام است. همۀ معاهداتی که میان بنده و پروردگارش، میان حاکم و شهروندان، معاهداتی که میان مسلمانان و کفار در جنگ و صلح و یا معاهداتی که برخی مسلمانان با برخی دیگر میبندند، تمامش واجب الوفاء میباشند و نقض آنها بدون سبب مشروع حرام است.[7]
۴_ مواردی که پیمان را نقض میکند:
به طور مثال، شخص ذمی اگر پیامبر اکرمﷺ را _ نعوذ بالله _ دشنام دهد، بدون تردید این عمل متضمن دو امر زشت است؛ یکی نقض پیمانی که میان مسلمان و او بسته شده بود و دومی، اذیت و هتکحرمت بر آبرو و ساحت الله متعال و پیامبر علیهالسلام و مؤمنان و طعن در دین نموده است و این جرائم به اضافۀ کفر آن است که پیمان را نقض نموده است. نظیر آن، پیمان به تکذیب نبوتی، زنا به زن مسلمانی و یا عمل راهزنی مسلمانان، کشتن و گرفتن اموال ایشان، صراحتاً نقض پیمان است و همچنان متضمن جنایت دیگر هم است که موجب جزای دنیوی و اخروی میشود.
دلیل بر این موارد، کلام خدای متعال است. فرمود: «إن الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الآخرة و أعد لهم عذابا مهينا»[8]
ترجمه: آنها كه خدا و پيامبرش را آزار مىدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خواركنندهاى آماده كرده است.
محل استدلال: خدای متعال در آیۀ کریمه، برای اذیت الله متعال و پیامبرﷺ، لعنت را به دنیا و آخرت معلق نموده است و عذاب مهین را در آخرت برایشان آماده کرده است.
همچنان خدای متعال میفرماید: «وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ»[9]
ترجمه: و اگر پيمانهایی را كه بستهاند و مؤكّد نمودهاند شكستند، و آئين شما را مورد طعن و تمسخر قرار دادند (اينان سردستگان كفر و ضلالند و) با سردستگان كفر و ضلال بجنگيد، چرا كه پيمانهای ايشان كمترين ارزشی ندارد. شايد (در پرتو بازبودن درگاه توبه خدا و شدّت عمل شما، پشيمان شوند و) دست بردارند.
۵_ کشتن ناحق شامل شروط معاهده است:
کشتن کسی که شرعاً مستحق آن نیست و در قید یکی از شروط قرار دارد، از جمله: در قید معاهده و میثاق با مسلمانان است، مستأمن و یا اهل ذمه، یا امانیافته از زعیم ملک و یا از مسلمانی است، حکم دین و شریعت، برای وفا به عهد و استحکام آن عهد و پیمان و عمل مسئولانه، از واجبات شریعت اسلام است: «أَوْفُوا بِالعَهْدِ إِنَّ العَهْدَ كَانَ مَسْؤُولاَ»[10]
ترجمه: وبه عهد (خویش) وفا کنید، بیگمان از عهد و پیمان سوال میشود.
۶_ فلسفۀ معاهده با دشمنان خدا:
معاهده با دشمنان خدا و مسلمانان: خلیفۀ راشده حضرت علی (رضی الله عنه) میفرماید: اینها (یهود و نصارا یا مجوس) عقد و پیمان ذمه را به این خاطر قبول کردند که خونهایشان مثل خونهای ما و اموالشان مثل اموال ما شود.
سرخسی از مشاهیر فقها به تأکید آن میفرماید: «ولأنهم قبلوا عقد الذمة، لتكون أموالهم وحقوقهم كأموال المسلمين وحقوقهم». ترجمه: یهود و نصارا پیمان ذمه را قبول نمودند، تا مالهایشان و حقوقشان مثل اموال و حقوق مسلمانان شود.[11]
۷_ معاهده، محافظ حقوق اقلیتها:
رأی اکثر فقها بر این اصل استوار است: حقوق اقلیتهای غیر مسلمان را مادامی که از شریعت استمداد و همکاری میخواهند تابع مسئلۀ معاهده میدانند و مفاد این نوع پیمان از تعاملات و بدرفتاریهای دولتهای غیر اسلامی نسبت به حقوق اقلیتهای مسلمان تأثیرپذیر نیست و جایز هم نیست تأثیرپذیر شود، و برای اهل دار اسلام جایز نیست از قاعدۀ «المعاملة بالمثل» استفاده کند و در قلمرو اسلام با اقلیتها معاملۀ بدرفتاری بالمثل نمایند و قطعاً حرام و ناجایز است.
محمد عماره (رحمةالله) به زاویۀ گستردهتر به این مسئله نگاه کرده که آنچه برای اهل ذمه داده میشود به عنوان حقوق اعتبار ندارد و میگوید: این در حقیقت ضروریات واجبه است؛ باید انجام شود.
بنا بر این اساس فکری، معاهدات با کفار از جایگاه نظام اسلامی نمیکاهد، اینکه اهل ذمه با حفظ عقایدشان، جزئی از رعیت اسلامی هستند و از همین جهت معاهدات خارجی مسلمانان و اهل ذمه را مانند امت واحد نمایش و تمثیل میکند.
محمد غزالی (رحمةالله) برای تأیید این مسئله میفرماید: بدون شک کسانی که از یهود و نصارا با مسلمانان معاهده میکنند، ایشان از نظر اسلام و از ناحیۀ سیاسی و تابعیت، مسلمانان بالای ایشان و ایشان بالای مسلمانان حقوق وجائب واجبی دارند، اگر چه از ناحیۀ شخصیت اعتقادی به عقایدشان و عبادات خاصشان باقی باشند، و منظومۀ اندیشه و افکار اسلامی تأکید میکند، افراد و مجتمعها را در منظومۀ نظام سیاسی اسلامی شریک و ملحق نماید و بیتردید ایجاد اعتماد بهسوی امت و رابطۀ امتبودن را بلند میبرد و در یک گردش عام رفتار و سلوک افراد و جهتهای فعال سیاسی در درون مجتمع مسلمان قرار میگیرند. نص وثیقه مدینۀ منوره این را تأیید میکند.[12]
۸_ سیاست خارجی و بینالمللی اسلام و معاهدات:
در امور سیاست خارجی، خدای متعال مسلمانان را دستور میدهد، تا توان دارید برای مقابله با دشمنان خدا و امت آمادگی قوی و قدرتمند بگیرید، تا اسلام و مسلمانان را حمایت نمایید و دشمنان خدا و مسلمانان را بترسانید. فرمود: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآَخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ»[13]
ترجمه: هر نيرويى در قدرت داريد، براى مقابله با آنها [دشمنان]، آماده سازيد! و (همچنين) اسبهاى ورزيده (براى ميدان نبرد)، تا به وسيلۀ آن، دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد! و (همچنين) گروه ديگرى غير از اينها را، كه شما نمىشناسيد و خدا آنها را مىشناسد.
همچنانی که خدای متعال بستن پیمان و معاهدات را در پرتو شریعت اسلامی برای مسلمانان با غیر مسلمین جایز و مباح نموده، بر مسلمانان نقض پیمان و معاهده را با دشمنانشان حرام گردانیده، مگر اینکه دشمن به نقض آن اقدام نماید و یا فعلی را انجام دهد که موجب نقض معاهده گردد و در حالی که میدانند آن نقض است.[14]
۹_ استواری پیمان تا استواری دشمن:
خدای متعال به ایفای عهد و پیمانها امر نموده که به آن استوار بمانیم تا زمانی که طرف معاهدات استوار باقی میمانند «فَمَا اسْتَقَامُواْ لَكُمْ فَاسْتَقِيمُواْ لَهُمْ»[15]
ترجمه: با ايشان پيمان بستيد، مادام كه ايشان در برابر شما راست و وفادار باشند، شما نيز نسبت بديشان راست و وفادار باشيد و عهد خود را نگاه داريد.
این از وجائب مسلمان معاهد است و پیامبرﷺ اهمیت زیادی به قتل معاهد میدهد. فرمود: «من قتل معاهداً لم يرح رائحة الجنة».[16] یعنی قاتل معاهد هرگز بوی جنت را نمیبوید و از آن محروم است.
۱۰_ مصونیت نفس، مال و آبروی معاهد:
هر کافری که با مسلمانی عهد، پیمان و امان داشت، برابر است صریح و آشکار باشد و یا غیر صریح و آن شخص معاهد، خون و مالش مصون است، تجاوز بر آن جایز نیست و اگر کسی تعدی کند، در حقیقت به گناه بزرگ رو آورده است و از عبدالله بن عمر (رحمةالله علیهم) روایت است، پیامبرﷺ فرمود: «کسی که صاحب معاهده را بکشد، بوی جنت را نمیبوید و استشمام نمیکند.» «من قتل معاهداً لم يرح رائحة الجنة»[17]
۱۱_ قتل از بزرگترین علامت نقض مفاد احکام الهی و نبوی است.
گروههای قاتل ناقضین میثاق الهی نبوی هستند. قاتل پیمان امان الله متعال، رسول او و مؤمنان را شکسته است. «مَنْ قَتَلَ نَفْسًا مُعَاهِدًا لَهُ ذِمَّةُ اللَّهِ وَذِمَّةُ رَسُولِهِ فَقَدْ أَخْفَرَ بِذِمَّةِ اللَّهِ»
۱۲_ جامعه و دولت اسلامی باید پناهپذیر باشد:
در نص حدیث کلمۀ (معاهد) به کار رفته است. آن شخص که از دار حرب با اماندادن یک فرد مسلمان و یا زعیم مملکت و یا دولت اسلامی به دار اسلام داخل میشود، آن معاهد است. کشتن او به اتفاق اهل اسلام بر مسلمانان حرام است، تا اینکه به دیار خود مصون برسد. آیۀ مبارک به این موضوع حکم میکند: «وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ»[18]
ترجمه: (ای پيغمبر!) اگر يكی از مشركان از تو پناهندگی طلبيد، او را پناه بده تا كلام خدا را بشنود، پس از آن او را به محلّ امن خودش برسان.
۱۳_ دفاع از حق معاهد در قیامت:
پیامبرﷺ در دفاع حق معاهد در قیامت اقامۀ دعوا، حجت و برهان میکند: «ألا من ظلم معاهدا أو انتقصه أو كلفه فوق طاقته، أو أخذ منه شيئا بغير طيب نفس منه، فأنا حجيجه يوم القيامة»[19] «آگاه و باخبر باشید! کسی بر صاحب عهد و پیمانی ستم کند، و از حق آن چیزی را کم کند، از اندازهای که مستحق است بیشتر اخاذی نماید، و یا چیزی را از صاحب پیمان بدون رضایت او بگیرد، پیغمبر مکرم (دست به سینه برد و گفت:) من مدعی و دشمن آن در قیامت هستم.
سوم: تربیتی
_ پیام تربیتی مدرسۀ نبوی، روش بیان هشدارآمیز است. قوانین مهم جامعه که نقض آن ویرانگری کشور را به عهده دارد باید به لحن هشدارآمیز، تهدیدکننده، و استوار به گوش اعضای جامعه برسد تا آنها این ترس در دلشان جا بگیرد که قصد نقض و شکستن این قوانین را نکنند. «أَلَا…»
_ قاتل معاهد و ناقض عهد و پیمان را معلم مدرسۀ نبوی هشدار و بیم شدید داد. فرمود: «من قتل معاهدًا لم يرح رائحة الجنة وإن ريحها ليوجد من مسيرة أربعين عامًا»[20] « کسی که صاحب معاهدهای را کشت، بوی بهشت را نمیبوید و بیگمان بوی آن را از فاصلۀ چهل سال میتواند یافت.»
_ میآموزیم: در نص حدیث حرص و علاقۀ اسلام را به حفاظت خونهای معصوم نشان میدهد و اهل ذمه و اهل معاهده خونهایشان مصون و قتلشان بدون حق از گناهان کبیره شمرده شده است.
_ میآموزیم: دولت اسلامی به اساس تعهداتی که ارزشگرا، ثباتبخش و اطمینانآفرین برای اجتماع باشد و آن هم الهی نبوی باشد، تأسیس میشود. هم شهروندان مؤسس یعنی مؤمنان در پناه آن زندگی میکنند و هم شهروندان غیر مؤسس یعنی پیروان ادیان دیگر، در پناه آن زیست میکنند. «مَنْ قَتَلَ نَفْسًا مُعَاهِدًا لَهُ ذِمَّةُ اللَّهِ وَذِمَّةُ رَسُولِهِ»
_ هیچکسی حق ندارد که مواد این پیمان الهی نبوی را بشکند. این قرارداد به ضمانت الهی و نبوی، توسط مؤمنان باید حفظ شود. «مَنْ قَتَلَ نَفْسًا مُعَاهِدًا لَهُ ذِمَّةُ اللَّهِ وَذِمَّةُ رَسُولِهِ فَقَدْ أَخْفَرَ بِذِمَّةِ اللَّهِ»
_ مجازات قاتل که ناقض مفاد میثاق الهی نبوی است، در روزگار آخرت محرومشدن از بهشت است، تا اندازهای که بوی بهشت را نیز استشمام نمیکند، در حالی که بوی بهشت از مسیر راه هفتاد ساله نیز به مشام میرسد، اما به قاتل نمیرسد. «فَلَا يُرَحْ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ وَإِنَّ رِيحَهَا لَيُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ سَبْعِينَ خَرِيفًا»
پرسش اساسی روزگار ما
احکام و سفارشات دین و شریعت الهی این بود که شرح نمودیم و امروزه که گروه تروریستی که نام و پسوند اسلامی را بر خود گذاشته، تمامی خارجیها را کافر حربی میدانند و به وسیلۀ انفجار و انتحار میخواهند سفارت خانه ها را انفجار دهند، چه توجیه موجهی دارند و لزوماً برای نجات اسلام و مردم باید ایستادگی کرد؟
[1] – سنن الترمذي، حسن صحيح، تحقيق: أحمد محمدشاكر و سنن ابن ماجه قال الشيخ الألباني: صحيح.
[2] – الاحزاب: 36.
[3] – المائده: 1.
[4] – النحل: 91.
[5] – النحل: 91.
[6] – تفسیر وسیط سید طنطاوی،ج 1ص 1156.
[7] – اعانة المستفید بشرح کتاب التوحید: ج 4 – ص 28.
[8] – الاحزاب: 57.
[9] – توبه: 12.
[10] – الإسراء: 34.
[11] – موسوعة الیهود والیهودیه والصهیونیه: الشرق الادنی القدیم. ج 11، ص 39.
[12] – موسوعة الیهود والیهودیه والصهیونیه: الباب الاول: الشرق الادنی القدیم. ج 11، ص 39.
[13] – الانفال: 60.
[14] – دین الحق: سابعا فی سیاست الخارجیة، ج 1 ص 105.
[15] – توبه: 7.
[16] – صحیح البخاری، ج 3 ص 1155. شمار: 2995.
[17] – فتواي و استشارات: ج17 و ص 5.
[18] – توبه: 6.
[19] – سنن ابوداود، ج 3ص 136، شماره: 3054. قال الشيخ الألباني: (صحيح)
[20] – صحیح البخارى،ج 3 ص 1155 شماره: 2995 .