گرفته شده از کتاب جریمۀ مسلمان کشی در پرتو چهل حدیث نبوی
نویسنده: حبیب الله حسام مهاجر
[7] عن أُسَامَةَ بْنَ زَيْدِ بْنِ حَارِثَةَ يُحَدِّثُ قَالَ بَعَثَنَا رَسُولُ اللَّهِ إِلَى الْحُرَقَةِ مِنْ جُهَيْنَةَ فَصَبَّحْنَا الْقَوْمَ فَهَزَمْنَاهُمْ وَلَحِقْتُ أَنَا وَرَجُلٌ مِنَ الأَنْصَارِ رَجُلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا غَشَيْنَاهُ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ. فَكَفَّ عَنْهُ الأَنْصَارِىُّ وَطَعَنْتُهُ بِرُمْحِى حَتَّى قَتَلْتُهُ. قَالَ فَلَمَّا قَدِمْنَا بَلَغَ ذَلِكَ النَّبِىَّ (صلى الله عليه وسلم) فَقَالَ لِى «يَا أُسَامَةُ أَقَتَلْتَهُ بَعْدَ مَا قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ». قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّمَا كَانَ مُتَعَوِّذًا. قَالَ: فَقَالَ «أَقَتَلْتَهُ بَعْدَ مَا قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ». قَالَ فَمَازَالَ يُكَرِّرُهَا عَلَىَّ حَتَّى تَمَنَّيْتُ أَنِّى لَمْ أَكُنْ أَسْلَمْتُ قَبْلَ ذَلِكَ الْيَوْمِ.[1]
[7] اسامه بن زید (رضی الله عنهما) میگوید: رسول الله (صلى الله علیه وسلم) ما را به سوی قبیلۀ حُرقات فرستاد. صبح زود بر آنان یورش بردیم و آنها را شكست دادیم. من و یك مرد انصاری (مرادیس بن نهیک) به مردی از آنان رسیدیم. هنگامی كه بر او مسلط شدیم، لا إله إلا الله گفت. پس مرد انصاری، دست نگهداشت ولی من آنقدر به او نیزه زدم كه كشته شد. هنگامی كه به مدینه آمدیم و خبر به نبی اكرم (صلى الله علیه وسلم) رسید، فرمود: «ای اسامه! بعد از اینكه لا إله إلا الله گفت، او را كشتی»؟ گفتم: او برای پناه و نجاتیافتن کلمۀ شهادت را به زبان آورد. سپس رسول خدا (صلى الله علیه وسلم) آنقدر این جمله را تكرار كرد كه من آرزو كردم ای كاش قبل از آن روز، مسلمان نشده بودم.
موضوع حدیث نبوی
موضوع اصلی حدیث تسجیل آیین اصل حرمت خون انسان است. در حقیقت اصل در خود حرمت است و بیان تأثیر حقیقی کلمۀ «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ» بر کسی که اقرار و اظهار میکند، در بعد دنیوی مصونیت خون، مال و آبرو و در بعد اخروی مصونیت از آتش جهنم و موجب رحمت و نعیم ابدی است. هیچ مسلمان حق ندارد گویندۀ «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ» را بکشد.
درسهایی از حدیث نبوی
یکم: عقیدتی، فکری
۱_ توحید و کلمۀ اسلام «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ» به مجرد اظهار آن سند مصونیت از جان و نفس شخص میشود، و اگرچه قبل از اظهار کلمه این شخص کافر و یا مشرک و یا حربی بوده باشد، مفاد کلمه مصونیت خون، مال و آبروی شخص میگردد و همزمان از عضای امت اسلامی قرار میگیرد که متضمن حیات مادی و معنوی، مال، شرف و عزت انسان میشود، و اقرار کلمه رسماً اعلان پذیرش عقیدۀ اسلامی است و کسی حق تفتیش عقیده و باطن آن را ندارد و در مصونیت و امان زندگانی میکند.
دوم: فقهی
۱_ بررسی موضوع قتل واجب شرعی است که زعیم مسلمانان باید تحقیق نماید و خونخواهی کند. میبینیم اسامه به اشتباه خود اعتراف میکند. اسامه بن زید (رضی الله عنه) می فرماید: وقتی که برگشتیم گزارش به پیامبر مکرم رسید، فرمودند: یا اسامه بعد از این که گفت: لااله الا الله، کشتید؟ «یا أسامة أقتلته بعد ما قال لا إله إلا الله»؟ اسامه، من گفتم از ترس به کلمۀ پناه برده بود، امام پیغمبر به آسانی گذشت نمیکند و آنقدر پیامبر تکرار کرد تمنا کردم ای کاش من پیش از این مسلمان نیاورده بودم.[2]
۲_ پیامبرصلی الله علیه وسلم گمان اسامه (رضی الله عنه) را هیچ اعتبار نداد، دلیل کشتن را عدم تصدیق در ایمان خواند و حضرت پیغمبر به شدت انکار نمود، این انکار به حدی رسید که نفس اسامه (رضی الله عنه) در مرحلۀ پشیمانی بزرگی رسید، فرمود: آرزو کردم کاش اسلام نیاورده بودم پیش از امروز، معلوم و آشکار است؛ این دلالت دارد بر اینکه احکام دنیوی بر ظواهر جاری می شود و کسی مسلمانی را از روی عمد بکشد، مرتکب گناه کبیره شده و مستحق قصاص در دنیا و عذاب، لعنت و خشم الهی (تا روز قیامت) میگردد.[3]
۳_ در واقع نص حدیث شرح این بخش از آیۀ قرآن کریم است: «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاَّ خَطَئاً»[4]
ترجمه: هیچ مؤمنی را نسزد كه مؤمن دیگری را بكشد مگر از روی خطا.
انسانکشی در اسلام از محرمات شرعی و جرم بزرگ است، به ویژه مسلمانکشی جرم است که دنیا و آخرت انسان را هدف قرار میدهد و کیان امت اسلامی را نابود میکند. حدود و حریم خدای متعال را نقض مینماید و حقوق بشری را پامال میسازد.
۴_ عمل اسامه بن زید اشتباه بود، چون معرکه و جنگ است مسئلۀ قصاص متوجه نمیشود، اقرار اسامه و توبیخ اخروی برای اسامه، حرمت این قتل را روشن میسازد.
سوم: تربیتی
_ مدرسۀ نبوی چه درسهای انسانساز میدهد؛ اسامه بن زید (رضی الله عنهما) از فرماندهان برجستۀ اسلام است. او کسی بود که در رأس سریهها و غزوات اسلامی قرار میگرفت، پیامبرصلی الله علیه وسلم او را بسیار دوست میداشت. ما نیز با پیروی از آن حضرت باید او را دوست بداریم و به روایتش ارزش والایی دهیم. «عن أُسَامَةَ بْنَ زَيْدِ بْنِ حَارِثَةَ يُحَدِّثُ قَالَ بَعَثَنَا رَسُولُ اللَّهِ إِلَى الْحُرَقَةِ مِنْ جُهَيْنَةَ»
_ الگوگیری از حملات مسلمانان بر دشمن در صبحگاهان و غافلگیرانه صورت میگیرد. در این حملات امکان پیروزی زیاد است. «صَبَّحْنَا الْقَوْمَ فَهَزَمْنَاهُمْ»
_ امکان این وجود دارد که جواسیس و دشمنان اسلام از فرصت مصونیتی جانی و مالی و امتیازاتی که گفتن کلمۀ «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ» به انسان میبخشد، سوءاستفاده کنند، اما این مسئله هیچگاه باعث از میان رفتن این قاعدۀ اسلامی که گفتن «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ» مصونیت بخش انسانهاست، از میان نمیرود. «وَلَحِقْتُ أَنَا وَرَجُلٌ مِنَ الأَنْصَارِ رَجُلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا غَشَيْنَاهُ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ»
_ مرد انصاری از اصحاب پیامبر خدا است که بسیار فقیهانه عمل کرد و به این ترتیب در حال تعرض و جنگ دست خود را به خون مسلمان آلوده نساخت، با این احتیاط از سرزنش روانی، سرزنش پیامبر خدا، حساب و کتاب نزد الله متعال خود را نجات بخشید. این بسیار ضروری است که در موارد قتل مسلمان باید بسیار احتیاط صورت گیرد در غیر آن هر اشتباه باعث پشیمانی در آخرت خواهد شد. «فَكَفَّ عَنْهُ الأَنْصَارِىُّ»
_ اسامه بن زید (رضی الله عنه) از شتابزدگی کار گرفت. شتابزدگی او برآمده از سوءظن او بود یا این که از احتیاط جنگی بود. سوءظن باعث شد تا ایمان آن تازهمسلمان در میدان جنگ را نپذیرد، در نتیجه این سوءظن سرزنش پیامبر، سرزنش روز آخرت و سرزنش روانی را برای خویشتن خرید. بنابراین، باید آموخت که دربارۀ قتل مسلمان بسیار احتیاط کرد و دستنگهدار باید بود. «وَطَعَنْتُهُ بِرُمْحِى حَتَّى قَتَلْتُهُ».
_ رئیس دولت و فرمانده کل جنگ باید کسانی را داشته باشد که از حالات میدان جنگ برای او اخبار با اعتماد و مستند را بفرستند. فرمانده کل آن را تجزیه و تحلیل کرده و تصامیم مقتضی را بگیرد و برمبنای آن عمل کند. «قَالَ فَلَمَّا قَدِمْنَا بَلَغَ ذَلِكَ النَّبِىَّ صلى الله عليه وسلم»
_ رئیس دولت و فرمانده کل، باید کسی را که در میدان جنگ مرتکب جرم یا خطا شده باشد مورد بازپرسی قرار دهد. هیچ کسی نمیتواند از این بازپرسی رهایی یابد یا مستثنی باشد، حتی اسامه بن زید نازدانه پیامبر اکرمﷺ «فَقَالَ لِى يَا أُسَامَةُ أَقَتَلْتَهُ بَعْدَ مَا قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ».
_ پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) این قاعده را بیان کرد که گفتن کلمۀ «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ» در میدان جنگ برای دشمن حربی مصونیت میبخشد. پس به طریق اولی هر گویندۀ کلمۀ «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ» از هر سرزمینی و از هر قومی که باشد، جان او مصون است. هیچ کس حق ندارد که او را بکشد. هر کسی گویندۀ کلمۀ «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ» را بکشد مورد بازپرسی الله متعال و پیامبر او قرار خواهد گرفت و هیچگاه رهایی نخواهد یافت. «فَقَالَ لِى يَا أُسَامَةُ أَقَتَلْتَهُ بَعْدَ مَا قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ».
_ در دادگاه فرمانده کل، باید دلیل متهم شنیده شود، در صورتی که شبهه یا عذری وجود داشته باشد، اعمال گردد. در اینجا شبهۀ امکان سوءاستفادۀ دشمن از مصونیت گفتن کلمۀ «لا إله إلا الله» وجود داشت، بنابراین، هیچ حدی بر اسامه اجرا نشد. «قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّمَا كَانَ مُتَعَوِّذًا».
_ پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) برای این پرسش خود را سرزنشگونه تکرار کرد تا نشان دهد که قاعدۀ مصونیتدهی کلمۀ «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ» استثناءبردار نیست، ولو اسامه بن زید نازدانۀ پیامبر خدا باشد، باید مؤاخذه شود. «قَالَ: فَقَالَ أَقَتَلْتَهُ بَعْدَ مَا قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ».
_ بسیاری از قوانین باید در جامعه تکرار شود تا آن که ملکۀ ذهن مردم شود و به آن حدود و قوانین تجاوز نکنند. همچنان مرتکب جرم سرزنش روانی نیز شوند تا بر آنها سخت بگذرد و بدانند که به چه گناه بزرگی دست زدهاند. از همین جهت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) اسامه بن زید را با تکرار این کلمات سرزنش کرد. «قَالَ فَمَازَالَ يُكَرِّرُهَا عَلَىَّ»
_ این سخن اسامه بن زید به این معناست که مسلمانبودن یک چیز تهی و بیمعنا و پوچ نیست، بلکه، ایمان و اسلام برای انسان شخصیت حقپذیر میسازد واز تمامی قوانین و حدود الهی پیروی کند. به این ترتیب است که اسامه بن زید دانست گناهی که انجام داده است، مورد بازپرسی در روز آخرت نیز قرار خواهد گرفت و چه سخت است پاسخگویی در پیشگاه الله متعال. «قَالَ فَمَازَالَ يُكَرِّرُهَا عَلَىَّ حَتَّى تَمَنَّيْتُ أَنِّى لَمْ أَكُنْ أَسْلَمْتُ قَبْلَ ذَلِكَ الْيَوْمِ».
پرسش اساسی روزگار ما
در این روزگار که خون گویندگان کلمۀ «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ» بیارزشترین متاع جهان است و توسط خود مسلمانان یا مسلماننماها و دینشعاران ریخته میشود چه باید کرد، آیا جریانهای آدمکش و مسلمانکش واجب به طرد هستند و یا لازم به حمایت، در واقع پیرو اسلام و به صلاح و نفع امتاند و یا معکوس به نفع استعمار و استکبار کفر جهانی، خادمان دین اسلام و یا نیابتی های استعمار و استکبار؟
[1] – صحیح مسلم، ج 1 ص 68، شماره 288.
[2] – صحیح البخاری، ج4ص 1555 شماره؛ 4021 .
[3] – فتاوی الاسلامیه: من قتل مسلما متعمدا، ج 3، ص 477.
[4] – النساء: 92.