مولوی حبیب الله حسام:
چیستی مقاومت شهید قرآن امیر حبیب الله خادم دین رسول الله که از جمله مجاهدین خستگی ناپذیر جناب مولوی عبدالحی ثانی پنجشیری در دفاع از مردم بخارا بودند و امیر شهید، سردار آزادی خواه در دفاع از دیانت، آزادی و حق مردم که در بند اسارت دودمان عبدالرحمنخانی و “لادینیت” امانی قرار داشتند؛ مقاومت هدفمندانه و رسالتمندانه را به پیروزی رساند و تحفه مترقی امانی که سیکولاریزم ( لادینیت) بود یک قرن به عقب راند. شجرهی خبیثه دودمان از امیر شیرعلی خان و امیر دوست محمد خان و عبدالرحمن خان و نادر غدار در تبانی با استعمار انگلیسی و فروش وطن پایه گذاری شده بود و در سایه استبداد، دیوار وحشت و از کلهها منار ساختند بالای مردم این سرزمین، امیری و سلطنت میکردند و به لقب امیر، اعلی حضرت، ظلالله ( سایه ) خدا عیش و عشرت داشتند. بعد از چند قرن سیاه استبداد، مقاومت به فتوای علمای ربانی توسط شهید قرآن امیر حبیب الله خادم دین رسول الله ( صلی الله علیه وسلم) باحمایت بی دریغ علماء و مردم متدین آغاز یافت که درکمترین فرصت سلسله سلطنت خانوادگی نا مشروع و استبدادی را ریشه کن نمود و فاتحه اش خوانده شد و امیر شهید را علماء به سریر قدرت قرار دادند و با فرو ریختن کاخ استبداد فصل جدید تاریخ آغاز شد و مردم صاحب آزادی و کرامت انسانی شدند. مدتی نگذشته بودکه استعمار انگلیس نادر غدار را مجهز باتجهیزات مثل گروه طالبان از راه جنوبی کشور از قلمروی هند بریتانویی وارد کشور کرد و مردم جنوبی را به عنوان پیش مرگههای مظالم و یغما زیر عنوان “مال مردم شمالی از شما و سرش از ما” وارد معرکه کردند و حمله گسترده علیه دولت امیر شهید انجام دادند و همان گونه که دور اول و دوم ملیشههای کرنیلامام، انگلیسی و آمریکایی ( گروه طالبان ) انجام دادند. غلامان انگلیس مردم شمالی را قلع و قمع نمودند، خانه و کاشانه مردم را طعمهی حریق، اموال و ثروت ایشان را به یغما بردند و اما امیر شهید با یارانش در کوهپایههای پنجشیر و هندوکش به مقاومت رو آورند، سلطنت قومی از روحانیون پرورش یافته انگلیس و اذناب شیطانی آن بحیث ابزار کارگرفت و در هفت جلد مصحف میثاق صلح، تامین امنیت و برادری را مثل عفو ملا هبتخان مهر و امضا کرد و این مصاحف را روحانیون نزد امیر شهید بردند و با میثاق قرآنی مومنانه باور کرد و نمیدانست کسی که به قرآن مهر کرده به آن ایمان ندارد و اگر دارد به نصف آن ندارد و زمانی که امیر شهید از مقاومت دست کشید به با پیام آوران صلح وارد ارگ سلطنتی شد نادر غدار به نقض پیمان خود روی قرآن کریم پا گذاشت، امیر و یارانش را چلواری و یا حلق آویز کردند و بعدا منار آزادی را اعمار و امیر شهید را دزد شمالی خواندند و سلسله این نوع استبداد وغدر بعد از پیروزی مجاهدین و فتح کابل توسط حکمیار، مولوی محمد نبی محمدی و مولوی محمد خالص، مانند: نادر غدار اعمال میشد و همه می گفتند: ارگ کابلخانه بابایمان است کسی حق حکمراویی جز ما ندارند، هیئت صلح از جمله آیتالله محمد آصف محسنی مرحوم و حاجی سنگی سنگین در روایت متصل، فرمودند: و قتیکه نزد حکمتیار به چهار آسیاب میرفتیم، واضح می گفت: «ربانی و مسعود حق ندارند یک لحظه در خانه پدرم باشند.»
مولوی محمدنبی محمدی نیز عین ادعا را داشت و میگفت: «فتح مبین نصیب مردم شده است، بگذارند صاحبان اصلی دولت بسازند و کشور را اداره نمایند و سقاوی و جوالی برای چه مزاحمت میکنند و ازبیک ها سرزمین ما را در شمال اشغال کردهاند، باید تمام این اقوام برگشت داده شوند.» و همچنان مولوی محمد خالص با تایید گفت: «فتح مبین نصیب شد، دیگر هیچ کس حق داشتند اسلحه و ادعای رهبری و کلانی را در مملکت ما ندارند و این ملکصاحب دارد، بگذارند دولت خود را بسازند و به رعیت جایز نیست که دعوای سروری نمایند.»
در این فصل بازیهای شیطانی به نتیجه مطلوب نرسیدند، چون آمرصاحب شهید با همه مجاهدین استوار ایستاده بود و همه توطئه را رصد میکرد. اینها دوباره به پیرخانه خود انگلیس مراجعه کردند و انگیس ها باهماهنگی دول همسو نطفه تحریک طالبان را در رحم پاکستان القاح کردند و مولود نامشروع در سال 1373 به دنیای سیاست پاگذاشت، ملاعمر و ملا هبت الله را امیر المومنین ساخت و در 29 سال اینها به نام شریعت و اسلام مسلمان کشتند و بستند، اموال مردم را به تاراج و به یغما بردند و یکسره سلب آزادی، نقض کرامت انسانی و حقوق مردم را پا مال نمودند و تمام این مبارزه را در تبانی با آمریکا و اذناب آن انجام دادند و آخرین گام آن عقد پیمان دوحه و انتقال از اشرف غنی و همکارانش به ملاغنی و ملا هبتخان بود که زیر عفو عمومی مردم زیادی را غافل ساخت و سلاخی نمود و امروز ملیشههای خلیلزاد، در پنجشیر، انداراب ها، خوستها، نهرین و بقیه مناطق کشور سلطه وحشیانه دارند و از هیچ نوع جنایت درحق مردم دریغ نکردند و در چند قرن گذشته و امروز در ماهیت جنگ، کشتار، تاراج، یغما، تعصب، نفاق و قلاده غلامی هیچ تغییری نیامده و حتی از باب تعجب باید گفت؛ صوفی، اخوانی، سلفی، حقانی، خلقی، مسیحی، صلیبی، غربی و شرقی، عابد و قاتل در پرستش داعیه قومی یک صدا و یک معبود را پرستش می کنند و یگانه خدای لاشریک ایشان، قدرت سیاسی است و البته انسان های مومن استثنا دارند و سلامت و رستگار باشند و معذورمان بدارند.
برای حفظ این معبود از هیچ معاملهای دریغ نکردند که بدترین آن وطن فروشی بود و امروز نیز به قوت جریان دارد، تمام معاهدات و معاملات و پیمانهای که اینها امضا کردند به هدف تامین و تضمین سلسله قومی قدرت بود و در درب تمام دنیای استعماری صف کشیده و بالنوبه انتظار می کشند. و اینها از خدای متعال باک ندارند، از حساب و قیامت باک ندارند و از جامعه بشری شرم نمیکنند و تمام احکام اسلام، آزادی و کرامت انسانی و حقوق مردم را زیر پا میگذارند، باتمام دیده درایی می گویند که این شریعت اسلامی است و دوره ما دوره خلفای راشده است.
یگانه گزینه برای نجات مردم باشرف و باعزت؛ مقاومت ترکیبی است، نه این و نه آن، نه این می شود و نه آن شدنی است، تنها امری که مثل آفتاب روشن است و سنت الهی و رسالت پیامبران و شریعت اسلام به آن دستوار داده است؛ جهاد و مقاومت برای آزادی و حق است، دیگر هیچ نسخهی نجات بخش و مشروع را طرف مقابل نمیشناسد و ارزش نمیدهد و باور ندارد و دولت همه شمول را شرک در قدرت می پندارند که معادل زوال ایمان ایشان است و داعیه صلح را زیاد تجربه کردید و این نبشته گرچه تلخ است و تلختر از آن نیست که بالای مردم ما چه میگذرد و چه چیز را روا میدارند و حتی درندههای جنگل ابا می ورزند و صهیونیستها، هیتلر و استالین برائت دارند و در زندان و میدان اینها دست شیطان را از پشت بستند و از جوانان می طلبیم متحدانه مبارزه و مقاومت کنید و از دنبالهروی و تقلید اشخاص و افراد در گِل مانده پرهیز کنید وقتتان را ضایع نسازید و شما همه چیز دارید، اما دشمن مکار و یا دوستان ساده لوح، یا قلاده پوش و پیش مرگهها؛ در خود زنی مصروف مان ساخته است و به آسیاب دشمن آب می ریزیم و در حق مردم خویش جفا میکنیم و بیتردید مقاومت یگانه راه برای گرفتن آزادی و حق است .