مولوی حبیب الله حسام مهاجر:
31/6/1393
السلام علی من اتبع الهدی!
بنده 9 سال قبل از امروز به اشرف غنی رئیس جمهوری فراری کشور، نامهی سرگشاده نوشتم که در این نامه او را طبق رفتار و کردارش انسان سست باور و بیپایه یافتم و مطابق وجیبه دینی و مسئولیت یک عالم، چند مورد را که الزماً قابل و پذیرش یک زعیم مسلمان است، برایشان گوشزد کردم، اما آنچه که در ذات وضمیر اشرف غنی احمدزی نهفته بود قابل تغییر و تعدیل نبود و ایشان خود را در حصه اصلاحات ظاهری و باطنی اندک زحمت ندادند و خلاف نبض یک جامعه اسلامی به جهالت و دین ستیزی خود ادامه دادند که نتیجه این جهل و تکروی سبب شد ملتی را غرق در جهیل جهالت قومی نماید. گرچند طرفداران اشرف غنی احمدزی در آن زمان او را متفکر دوم دنیا، متخصص اقتصاد و عالم سیرت نبی صلی الله علیه و سلم میدانستند و اندکترین انتقاد از وی را کاری خطا و به ضرر منافع ملی میخواندند، در حالیکه او با خانوادهاش برگه از کتابهای اسلامی را مطالعه نکرده بودند و معلوماتش از دین در حد یک آدم عادی هم نبود و بارها در ادای نماز و خواندن آیت اشتباهات فاحش را انجام داد که نشانگر نفهمی او از دین بود. حالا که پس از تسلیمی افغانستان به گروه نیابتی خلیلزاد، درون مایه و اصلیت این پرتابی غرب (غنی) برای همهگان عریان شد و بسیاری از طرفداران دو آتشه او از وی متنفر شدند.
گرچند نامه 9 سال قبل نوشته شده و در آنزمان بازتاب و بازخوردهای زیاد در قبال داشت، اما خواستم یکبار دیگر بدون تظاهر برای ملت و مردمم خاطرنشان کنم که ما هیچگاه در برابر ظلم، خیانت، دین ستزی…. خاموش نماندیم و تا حد توان کاری کم وبیش را در این راستا انجام دادیم و امروز نیز در برابر جنایات، ظلم و تعدی سربازان خلیلزاد نیابتیهای پاکستان خاموش نخواهم ماند و تا نفس در گلو هست داعیه و پرچم حقگوی و حقطلبی را بر زمین نخواهم گذاشت. دوستان و خوانندگان گرامی در آن زمان من به آقای غنی نامه عام فهم و ساده نوشتم و فقط خواستم راه درست و حق را برایشان بدهم، تا از مسیر جهالت، تکروی، قوم پرستی و دینگریزی به سمت فلاح و صلاح در حرکت شوند و ملت مسلمان و مجاهد افغانستان را در گودال بدبختی و بیچارگی فرو نبرند و دلیل دیگر که من این نامه ا برای بار دوم به دست نشر سپردم، پاسخی است برای آنعده دین ستیزان و دین گریزان که هنوز بیدار نشدند و نمی دانند که بنیادشان میان مردم مسلمان و دیندار افغانستان مانند بنیاد اشرف غنی سست و بیپایه است که با اندکترین تکانی فرو میریزد.
متن نامه:
همکاری ومعاونت به حاکم مسلمان و متعهد به اقامه نظام اسلامی، معاونت به نیکی و تقوای الهی است.
معاونت به حاکم نا مسلمان و سکولار/ لائیک معاونت ونصرت به طاغوت، شرارت و فساد است.
جناب احمدزی!
متوجه باش!
در خانه عنکبوتی زندگی داری که از هرلحاظ بسیار سست و بی بنیاد و بی دفاع است.
قبل از همه و بخصوص پیش از انجام تحلیف به ذات پاک الله جل جلاله که مفادش پیروی، حراست و اشاعت دین مبین اسلام، حفظ آزادی وکرامت انسانی ودفاع ازاستقلال ، تمامیت ارضی وخدمت گزاری به مردم میهن می باشد، میباید حساب خویش را با خانواده تان تصفیه کنید، زن و او لادهایتان را محترمانه از عقیده تثلیث به توحید اسلام دعوت نمایید، زیرا الزامیت یک زعیم کشور اسلامی و حاکم مردم مسلمان، ایمان او به ذات احد و واحد است و همچنان حاکم کشوری اسلامی میبایست از اخلاق پیامبری، تقوای الهی، عفت شرعی، عدالت و امانت خود و اعضای خانوادهاش که نزدیک ترین سِردار وشریک زندگی اش است ، ملت مجاهد را اطمینان دهد.
اگر شما براستی سکولار (لائیک) و دین گریز نیستید و به باورهای و ارزشهای اسلامی استوار و پابند هستید؟ باید آنچه را که دین و ملت مسلمان افغانستان از شما توقع دارد در عمل پیاده بسازید و ثابت کنید که شما یک مسلمان متعهد هستید، اگر چنین کار را در توان خود نمیبینید و شما که توانای رهبری و هدایت سه فردی خانواده تان را نداشته باشید با 30 میلیون نفوس چهخواهی کرد؟ و سرنوشت آنها را به کجا خواهید برد؟
به یقین که زعیم یک کشور اسلامی به مثابه سکاندار و جای نشین پیامبر مکرم اسلام در امر دین و سیاست دنیا میباشد.
از منظر دین مقدس اسلام یک زعیم سیاسی به چند هدف اساسی به ریاست عامهای مردم گماریده می شود:
1- هدف غایی از اقامه دولت اسلامی حمایت مبادی اسلام، بالاخص عقیده توحیدی که وسیله ایجابی برای حریت و آزادی انسان است .
2- هدف اساسی از اقامه دولت اسلامی، تنفیذ شریعت اسلام برای ساختن مجتمع انسانی براساس عدالت، تعاون و تکامل و تکافل اجتماعی که نمونهای از فضائل و مکارم اخلاق نیک و محمدی در آن جلوهگر باشد.
3- اقامه عدل بین مردم، زیرا که مردم قوی و ضعیف اند ، و برخیشان ظالم وبرخی مظلوم اند وهریکی از ایشان مدعی به نفس خود اند.
4- حمایت ضعفاء وکفایت عاجزان و محتاجان و نجات مظلومان و محرومان و تعاون و تکافل اجتماعی و حراست ازحدود و ثغورکشور وکیان اسلام توسط نیروی نظامی وجهادی .
5- اشاعه وحمایت دین اسلام ، اقامه عدل و حمایت متستضعفان از مشصههای اصلی اصول اسلام اند و آن مبتنی و مستند به اساسی ترین رکن رکین اسلام همانا ایمان به الله جل جلاله وسائرعناصراصول ایمان داری یعنی توحید، معاد و رسالت می باشد. زیرا که آزادی انسان از بندگی و تسلیمی غیرالله به بندگی خدای واحد ویکتاست وآن هدف اکبر اقامه دولت اسلام است.
آقای احمدزی!
قرار است شما به هردلیل و عاملی! ، زعامت و ریاست عامه را در این کشور متصدی شوید و اولین وظیفهتان حمایت و اشاعت وتنفیذ اسلام و احکام شرعی می باشد، شایسته است در قدم نخست برای اینکه تعهد، اخلاص و عزم قوی و راستین تان را نسبت به اسلام و ارتباط عقیدتی تان را به مردم مسلمان ثابت کنید که پایهای اساسی نظام مبتنی برعقیده را می سازد، باید ازخانوادهتان آغاز نمایید و ایشان را به اسلام دعوت کنید و تابعت افغانستانی برایشان بگیرید! و این امر میتواند سند وحجتی باشد تا مشروعیت دینی وحمایت مردم مسلمان را از آن خود کنید.
به یاد داشته باشید که درصورت بیتفاوتی و بیباکی دراین زمینه از مردم افغانستان انتظاری را بکشید که زمامداران رژیمهای پوشالی گذشته کشیدند و تکیه گاهای خارجی و داخلی به دادشان نرسید و حتی خاک تودهای هم در این سرزمین اسلامی وشهید پرور ندارند.
از سوی دیگر بیتفاوتی شما به معنای به مسخره گرفتن خدا باوری ودین مداری، شعورسیاسی و خرد جمعی مردم این سرزمین خواهد بود!
ملت متدین، مجاهد و مجاهد افغانستان در حق آنانیکه میخواهند شعور زنده و ضمیر بیدار و عقل دراک شان را تحمیق نمایند، عقیده و دینشان را مضحکه کنند و اسرار مملکتشان را به دشمنان شان انتقال دهند، دادگاهی خشم و قهر را دایر میکنند که سدهای ریگی جلو طوفان وسیلاب تند مردمی رانخواهد گرفت و این را تاریخ شهادت میدهد وطعم تلخش را بسیاری ها چشیدند.