برگرفته شده از کتاب جریمۀ مسلمان کشی در پرتو چهل حدیث نبوی
نویسنده مولوی حبیب الله حسام
[10] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ (رضى الله عنهما) أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلى الله عليه وسلم) قَالَ «مَنْ حَمَلَ عَلَيْنَا السِّلاَحَ فَلَيْسَ مِنَّا».[1]
[10] از عبد الله بن عمر (رَضِیَ اَللهُ عَنْهُمَا) روایت است که رسول الله(صلى الله عليه وسلم) فرمود: هرکس، علیه ما [جامعۀ اسلامی] اسلحه بردارد [یعنی خروج مسلحانه کند]، از ما نیست [یعنی از حکم و پیمان الهی نبوی خارج شده است].
شرح کلمات: فلیس منا: یعنی نیست به راه و روش و سنت ما و این تفسیر بدون تأویل بهتر و رساتر در زجر است.[2]
«فَلَيْسَ مِنَّا» یعنی نیست به راه وروش ما و یا نیست پیرو سنت و راه ما زیرا که از حق مسلمان بر مسلمان این است که نصرت و حمایتش نماید و با دشمنش بجنگد و نه این که با تهدید سلاح به مقصد جنگ و یا کشتنش او را بترساند و یا هراسان نماید.[3]
موضوع حدیث نبوی
جامعۀ اسلامی به وسیلۀ احکام و پیمان الهی نبوی شکل میگیرد و مقصد حدیث حفاظت، حمایت، وقایه و دفاع از نفس، مال و آبروی مسلمان در همهجا است و به همین هدف محتوای حدیث نبوی برحذر و هشدار از حمل سلاح برضد مسلمانان و یا امت است و نیز موضوع حدیث اجتناب از خونریزی و کشتن مردم که سبب خروج از این آییننامۀ حیاتبخش الهی میشود. بزرگترین عاملی که باعث خروج از شریعت رحمانی میگردد، عبارت از خروج و شورش مسلحانه بر علیه مسلمانان و جامعۀ اسلامی و ریختن خونها و قتل نفسها است. برابر است که این شورش و خروج فردی باشد یا جمعی و گروهی.
درسهایی از حدیث نبوی
یکم: عقیدتی، فکری
۱_ این نوع عمل در جامعۀ اسلامی عمل کفرآمیز است و در حدیث دیگر دشنام مسلمانان را فسق و جنگ با مسلمانان را کفر خوانده است. حملکنندۀ سلاح از دو حالت خالی نیست: «اگر حلال نمیدانست برداشتن سلاح را بر علیه مسلمانان و جامعه، همین تهدید کافی است که فرمود: پیرو راه و سنت ما نیست و در صورتی که حلال نداند، از ملت اسلام خارج نمیشود و اگر حلال میدانست برداشتن سلاح را بر علیه مردم مسلمان و یا فرد مسلمان، کافر و خارج از ملت اسلام میگردد؛ زیرا که حرام قطعی شرعی را حلال دانسته و به شرط اینکه عمل را انجام داده باشد، اگر سلاح را برای جنگ و کشتار مسلمانان برداشت و اما انجام نداد، از ملت اسلام خارج نمیگردد.»[4]
دوم: فقهی
از فقه الحدیث، به صراحت تحریم حمل سلاح بر علیه مسلمانان به هدف جنگ، یا ترسانیدن و به هراسانداختن مردم ثابت شده است. برای حمایت از موضوع چندین نص نبوی را به بحث میگیریم:
۱_ این نوع گناهان از نسل گناهان کبیره هستند و اهل کبایر و گناهان بزرگ از امت پیامبراکرمﷺ، در آتش همیشه نیستند در حالی که با ایمان توحیدی رحلت کرده باشند.
گناهشناسی: کبیره یعنی گناهانی که کمتر از شرک و فوق گناهان صغیره باشند، عبارتاند: هر گناه که به آن حد شرعی مرتب شود، یا به غضب و خشم و یا لعنت و یا آتش دوزخ خاتمه یافته باشد و یا آن شخص به اعلان برائت رسول خدا صلی الله علیه وسلم مواجه گردد، اینها گناهان کبیره نامیده میشوند.[5]
۲_ پیامبرخدا ﷺ خط ایمانی و اخلاقی قرآن و سنتش را از فریبکاری با خطوط عریض جدا میکند. قال رسول الله (صلی الله علیه وسلم): «مَن غَشَّنا فليس منا»[6] «کسی که ما را فریب دهد، از مانیست.» یعنی فریبکار در در راه، سنت، روش و رفتار پیامبر خدا نیست.
۳_ پیغمبراکرم به امنیت جامعه اهمیت خاص میدهد، در مورد هراسافکن و ترساننده فرق نمیکند با قصد باشد و یا مزاح و بازی، به این لفظ میفرماید: قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وسلم):«مَنْ شَهَرَ عَلَيْنَا السِّلاحَ فَلَيْسَ مِنَّا».[7] پیامبرعلیه السلام فرمود: «هرکس بر روی ما اسلحه و تیغ بکشد، از مانیست».
۴_ پیامبراکرم صلی الله علیه وسلم میگوید: هرکس به تیر بزندمان از ما نیست. بیگمان به موضوع امنیت روحی و روانی و جان مردم اهمیت زیاد میدهد و به تحریم آن میفرماید: عَنْ أَبِى هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلى الله عليه وسلم): «مَنْ رَمَانَا بِالنبلِ فَلَيْسَ مِنَّا».[8] از ابیهریره (رضی الله عنه) روایت است، پیامبرمکرم فرمود: «هرکس ما را به تیر زد؛ پس از ما نیست.»
۵_ پیامبرمکرم اسلام میفرماید: بازی و دستبهدست کردن سلاح برهنه در مجلس مسلمانان ممنوع است. وی به امنیت جامعه اهمیت خاص داده و به تحریم آن میفرماید: «جابر بن عبد الله (رضي الله عنهما) أَنَّ رسولَ الله (صلى الله عليه وسلم) نهى أن يُتعَاطَى السيفُ مَسْلُولا».[9] «جابر (رضی الله عنه) روایت کرد: پیامبر صلی الله علیه وسلم از رد و بدل و دستبهدست کردن شمشیر لخت و برهنه منع کرد.»
۶_ پیامبرمکرم می فرماید: رفتوآمد با تیر اسلحه در مسجد، مراقبت و نظام حفاظتی مرتب میخواهد. «جَابِرَ بْنَ عَبْدِاللَّهِ يَقُولُ: مَرَّ رَجُلٌ بِسِهَامٍ فِى الْمَسْجِدِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلى الله عليه وسلم): «أَمْسِكْ بِنِصَالِهَا».[10] قَالَ: نَعَمْ.» «جابر بن عبدالله رضیالله عنهما میگوید: شخصی با مقداری تیر از داخل مسجد عبور میکرد، رسول الله فرمود: «پیکان تیرها را بگیر.» (یعنی لبۀ تیز آنها را محافظت کن تا باعث زخمیشدن کسی نشود.)
۷_ پیامبر اکرم حمل و انتقال تیر، نیزه و اسلحه را در مسجد و شهر خلاف مصالح و منافع و امنیت جامعه میداند و دستور به حفاظت آن میدهد. أبوموسى الأشعري (رضي الله عنه): أن النبيَّ (صلى الله عليه وسلم) قال: «مَن مرَّ في شيء من مساجدنا أو أَسْوَاقِنا وَمَعَهُ نَبْل فَليُمسِك أو ليقبض على نِصَالِها بكَفِّه: أن يُصيبَ أحدا من المسلمين منها بشيء».[11] ابی موسی (رضی الله عنه) روایت کرد: پیامبرمکرم فرمود: هر کس با نیزه از مساجد یا بازارهای ما میگذرد، باید سرِ نیزهها را محافظت کند، و یا سرِ نیزهها را به کف دست خود بگیرد، مبادا مسلمانی را با دست خود زخمی نماید.
۸_ نمونۀ دیانت ربانی و درک واقعی از جامعه را از عبدالله بن عمر (رضی الله عنهما) میخوانیم: عَنِ ابْنِ عُمَرَ: «أَنَّهُ أَتَاهُ رَجُلاَنِ فِى فِتْنَةِ ابْنِ الزُّبَيْرِ؟ فَقَالاَ: إِنَّ النَّاسَ قَدْ صَنَعُوا مَا تَرَى وَأَنْتَ ابْنُ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ صَاحِبُ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله عليه وسلم) فَمَا يَمْنَعُكَ أَنْ تَخْرُجَ؟ قَالَ: يَمْنَعُنِى أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ عَلَىَّ دَمَ أَخِى الْمُسْلِمِ قَالَ أَوَلَمْ يَقُلِ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ «قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ» (بقره: 193)؛ قَالَ: فَقَدْ قَاتَلْنَا حَتَّى لَمْ تَكُنْ فِتْنَةٌ وَكَانَ الدِّينُ لِلَّهِ وَأَنْتُمْ تُرِيدُونَ أَنْ نُقَاتِلَ حَتَّى تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِغَيْرِ اللَّهِ».[12]
از عبدالله پسر عمر (رضوان الله علیهما) روایت است: این که دو نفر نزد عبدالله پسر عمر به خاطر فتنۀ عبدالله بن زبیر رضی الله عنهم آمدند، فرمودند: «مردم انجام میدهند آنچه را میبینی و شما پسر عمر بن خطاب صاحب رسول خدا هستید و شما را چه باز داشت از اینکه برآیید در این جنگ اشتراک نمایید؟» عبدالله بن عمر فرمود: «بیتردید مرا منع میکند این که خدای متعال خون برادر مسلمانم را بر من حرام ساخته است.» یکی از آن دو مرد فرمود: آیا خداوند(جل جلاله) نفرمود: «وبا آنها جنگ کنید؛ تا فتنه (شرک) باقی نماند، و دین اسلام (خالصانه) از آن خدای متعال گردید». عبدالله فرمود: «یقینًا جنگیدیم تا این که فتنهای (شرک) باقی نماند و دین از آن الله متعال شد و حال شما میخواهید بجنگیم تا این که فتنه بین مسلمانان واقع گردد و فتنه جاگزین دین شود و دین اسلام لرزان و نظامش بیثبات گردد!»
حاصل مطلب: «سائلین و مراجعین نزد عبدالله بن عمر (رضوان الله علیهم) جنگ را با مخالفان زعیم سیاسی خود که به آن معتقد بودند ترجیح میدادند و دعوت به جنگ میکردند و عبدالله بن عمر ترک جنگ و قتال را در این موضوع و فتنۀ ترجیح میداد و توقف جنگ را به صواب میدانست.»[13] مثل واقعات و فتنههای روزگار ما که مسلمانکشی را جهاد میخوانند و هر روز سفاکی و فساد و شرارت را حکم دین اسلام عنوان میکنند و دولت اسلامی به کشتار مسلمانان قایم میکنند که ممکن هم نیست!
سوم: تربیتی
_ از مجموع احادیث صحیح که ازجانب پیغمبر خدا بیان شد، احکام و مسائل پیشگیری، وقایه، حفاظت، حمایت و دفاع از خون، مال و آبروی انسانهاست و نیز متضمن تأمین امنیت روحی و روانی جامعه میباشد و خوشبختانه پیامبرعلیه السلام به موضوع امنیت افراد و جامعه توجه همهجانبه نموده و اهمیت داده تا مردم در همهجا و حتی در مسجد و شهر با آرامش و اطمینان امرار معاش نمایند. خداوند دین اسلام و آیین الهی را به صورت برنامۀ کامل، شامل، عادل، ربانی، منظم و منضبط برای حیات طیبۀ انسانها و برای رهبری و مدیریت یک جامعۀ سالم و متعالی و منور با علم و کمال انسانی نازل نمود و پیامبرعلیه السلام آن را تبلیغ، ترویج، تنفیذ و تشریح نمود.
_ بدون شک مقتضای ایمان و اخلاق کریمانه، اطمینان و امنیت و آسایش به جامعه است و ترسانیدن، وحشت و رعبانداختن در قلبهای مردم از اعمال کفار و کفرآمیز است.
_ همچنان برآمدن برای خونریزی، کشتن مسلمانان و دریدن آبرو و تاراج و تلف اموال آن هم زیر عنوان اسلام از برنامههای خلاف اسلام و موافق شیطان و کفار است.
_ در این حدیث، جلوگیری از تهدیدات و شورش مسلحانه و برهمزدن امنیت روحی و روانی جامعه بیان شده است. از منظر معنوی و اخلاقی خواسته است تا مسلمانان را با تهدید معنوی به خروج آن شخص از امت اسلامی، از شورشهای مسلحانه برحذر دارد. «مَنْ حَمَلَ عَلَيْنَا السِّلاَحَ فَلَيْسَ مِنَّا»
_تخویف و هشدار حدیث شریف به خاطر حفظ مصالح جامعه و افراد امت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) است. همچنان اندکترین ایجاد خوف بر قلب امت رسول الله موجب طرد و نفی آن شخص از عضویت در امت اسلامی میشود. «مَنْ حَمَلَ عَلَيْنَا السِّلاَحَ فَلَيْسَ مِنَّا»
پرسش اساسی روزگار ما
برنامه و شریعت الهی و نبوی این بود که در این بحث بیان شد. مدعیان و گروههای هراسافکن و مخرب و فسادپیشه نمایندگی از کدام شریعت دارند؟ آغاز قرن بیستویک در جهان اسلام، آغاز عصر شورشهای مسلحانۀ کور علیه جوامع اسلامی است؛ آیا راهی برای نجات وجود دارد؟
1- صحیح البخاري ج6ص 2520، شماره 6480.
[2] – العمده، رقم8. ج 4، ص 80.
[3] – تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، ج5، ص 22.
[4] – فتح الباری ابن حجر عسقلانی – ج۱۳، ص 24.
[5] – کتب عقیده: شرح الطحاویه بفوزان . ج 16ص 101.
[6] – صحیح مسلم، ج 1 ص 69، شماره: 45.
[7] – سنن ابن ماجه، ج 2ص 860 ، شماره: 2577 . قال الشیخ البانی: صحیح
[8] – صحیح ابن حبان، ج12ص 421، شماره: 5607 . قال شعيب الأرنؤوط: حديث حسن لغيره.
[9] – سنن الترمذي.ج4ص 464، شماره: 2163. قال شعيب الأرنؤوط: إسناده صحيح .
[10] – صحیح البخاری ج6ص 2592، شماره: 6662.
[11] – صحیح مسلم ج8ص 33 شماره: 6831.
[12] – صحیح البُخَارِى ج 4ص 1641، شماره: 4243.
[13] – مرقات المفاتیح شرح مشکات المصابیح، ج 17، ص 298.