[9] عَنِ ابْنِ سِيرِينَ سَمِعْتُ أَبَا هُرَيْرَةَ يَقُولُ قَالَ أَبُو الْقَاسِمِ (صلى الله عليه وسلم) «مَنْ أَشَارَ إِلَى أَخِيهِ بِحَدِيدَةٍ فَإِنَّ الْمَلاَئِكَةَ تَلْعَنُهُ حَتَّى يَدَعَهُ وَإِنْ كَانَ أَخَاهُ لأَبِيهِ وَأُمِّهِ».[1]
[9] از ابْنِ سِيرِين روایت است که از ابوهریره (رضی الله عنه) شنیده است که میگفت: ابوالقاسم محمد (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «کسی که به سوی برادرش با کارد یا هر چیز آهنی دیگری اشاره کند، هر آیينه فرشتگان او را لعنت و نفرین میکنند تا اینکه آهن را بکذارد و هر چند برادر اعيانیاش (هر دو از یک پدر و مادر) باشد».
موضوع حدیث نبوی
موضوع و مقصد اصلی حدیث حفاظت امنیت روحی، روانی، مادی و معنوی جامعۀ بشری است و تأکید بر حفظ حرمت حق اساسی حیات انسان دارد. به این معنا که تهدیدکردن به مرگ و ترسانیدن به راستی و یا مزاح درست نیست، چه برسد به این که کسی برنامۀ کشتن برادر مسلمان خود را داشته باشد. حکم این موضوع شامل، روابط خانوادگی و برادری نیز میگردد. کسی حق تهدید و تخویف هیچ کسی را ندارد و مسلماً مورد لعنت خداوند قرار میگیرد.
درسهایی از حدیث نبوی
یکم: عقیدتی، فکری
قرآن کریم کسانی که برای فساد در زمین، و در نابود کردن زراعت و نسل انسان و بقیۀ زندهجانها تلاش میکنند، منافقان اعتقادی معرفی نموده است، و اهل این فساد را به عذاب جهنم تهدید نموده است و به ملائک دستور داده است که هراسافکن را نفرین و لعنت نمایند.
۱_ لعنت فرستادن فرشتگان بدون شک به دستور خدای متعال صورت میگیرد، چون ملائک بدون دستور الهی هیچ کاری نمیکنند. تصور کنید چقدر این امر نزد الله متعال زشت است که فرشتگان را مأمور به نفرین شخص هراسافکن میسازد «مَنْ أَشَارَ إِلَى أَخِيهِ بِحَدِيدَةٍ فَإِنَّ الْمَلاَئِكَةَ تَلْعَنُهُ حَتَّى يَدَعَهُ وَإِنْ كَانَ أَخَاهُ لأَبِيهِ وَأُمِّهِ»
۲_ کارنامۀ منافقان اعتقادی در جامعۀ بشری؛ قباحت و زشتی اذیت مردم را در تمام اطراف زمین محکوم کرده است و به دیار اسلام محدود نکرده است، فرمود: «وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ» «وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ»[2]
ترجمه: «[نشانۀ آن، این است که] هنگامی که روی برمیگردانند [و از نزد تو خارج میشوند]، در راه فساد در زمین، کوشش میکنند، و زراعتها و چهارپایان را نابود میسازند؛ [با اینکه میدانند] خدا فساد را دوست نمیدارد. و هنگامی که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» [لجاجت آنان بیشتر میشود] و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه میکشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است؛ و چه بد جایگاهی است!.»
۳_ دین مبین اسلام فرد و جماعت را برای اعتدالگرایی توجیه میکند و از افراط و تفریط و اخلال و امثال آن در جامعه برحذر میسازد و غلو (از حد تجاوز کردن و گذشتن) را در امر دین واجبالاجتناب مینماید، زیرا که در آن مهلکه حتمی است. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «إياكم والغلو في الدين، فإنما أهلك من كان قبلكم الغلو في الدين»[3]
ترجمه: «از غلو و زیادهروی در دین خودداری کنید، زیرا که پیشینیان شما را غلو و زیادهروی در دین هلاک نمود.» به اصطلاح روز افراط و تفریط دو سرطان کشندهاند.
ابن تیمیه در شرح این حدیث فرمود:
و ” « إياكم والغلو في الدين » عام است تمام انواع غلو را در اعتقادات و اعمال شامل می گردد.
غلو مجاوزت از حد و تجاوز از حد است، چیزی را در ستایش زیاد می کند و یا نسبت می دهند به چیزی که مستحق آن نمی باشد و مثلا نصاری بیشترین غلوی اعتقادی نسبت به سائر طوائف و فرق دارند” . [4]
از بحث فوق روشن شد که ایجاد فساد، ارعاب و ترویج خوف و وحشت از انحرافات اعتقادی و فکری است و عملاً تمام جوانب زندگی را شامل میگردد. فرقۀ خوارج همینگونه بود و جریانهای پیرو خوارج در حال گسترش هستند.
دوم: فقهی
۱_ دین اسلام امنیت روحی و روانی، مادی و معنوی جامعه را قانونمند، تضمین و حمایت میکند. پیامبرصلی الله علیه وسلم حرمت هراس، تخویف، ترسانیدن و دچار هراس کردن و کشتن مسلمان را حرام اعلام میکند و هر آنچه منجر به آن شود نیز حرام میشمارد: «از عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى روایت است فرمود: قَالَ حَدَّثَنَا أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُمْ كَانُوا يَسِيرُونَ مَعَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَنَامَ رَجُلٌ مِنْهُمْ فَانْطَلَقَ بَعْضُهُمْ إِلَى حَبْلٍ مَعَهُ فَأَخَذَهُ فَفَزِعَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ «لَا يَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ يُرَوِّعَ مُسْلِمًا»[5] «یاران پیامبرﷺ بر ما بیان کردند که ایشان با پیامبر خدا(جل جلاله) در سفری روان بودند و شخصی از ایشان خواب رفت. برخی از اصحاب رفتند ریسمان او را گرفتند (او را بستند ویا با خود بردند) وقتی که بیدار شد ترسید و پیامبر خدا(جل جلاله) فرمود: بر هيچ مسلمانی روا نیست که مسلمانی را به رعب و وحشت اندازد.»
۲_ مفتی عطیه صقر فرمود: از جهت محافظت امن و سلامتی جامعه، شریعت اسلامی تعدی بر حقوق را حرام خواند و عقوبات و مجازات شدیدی را بر انسانهای متجاوز و متعدی بر حقوق مردم وضع نمود. قتل، سرقت، هتاکی، اعراض، زنا، تهمت و قذف را حرام نمود و فساد در زمین را محاربه با خدا و پیامبرعلیه السلام خواند. اسلام هرگونه عمل که امن را ناامن کند و تفرق و منازعات را مساعد سازد، مثل سود، بخل، سخنچینی و گواهی دروغ، خیانت، کبر و هجران و دوری جستن از صلح را حرام اعلام نمود و مطمئناً این نصوص بیان این حکم است که ترسناک ساختن اهل امن بدون حق، از منکرات و در منافات با کرامت و اخوت انسانی قرار دارد.[6]
۳_ تهدید برادر مسلمان حتی با اشارهکردن با کارد یا شمشیر و هر چیز دیگری جایز نیست و گناه بزرگ است و مورد لعنت فرشتگان قرار میگیرد، یعنی از رحمت خداوندی دور میشود. «مَنْ أَشَارَ إِلَى أَخِيهِ بِحَدِيدَةٍ فَإِنَّ الْمَلاَئِكَةَ تَلْعَنُهُ حَتَّى يَدَعَهُ وَإِنْ كَانَ أَخَاهُ لأَبِيهِ وَأُمِّهِ».
۴_ پیامبرمکرم صلی الله علیه وسلم میفرماید: «لا يشر أحدكم على أخيه بالسلاح، فإنه لا يدري لعل الشيطان ينزغ في يده فيقع في حفرة من النار».[7] از ابوهریره (رضی الله عنه) روایت است، پیامبر اکرم فرمود: هیچیک از شما با اسلحه به سوی برادر مسلمانش اشاره نکند؛ زیرا او نمیداند، شاید شیطان باعث شود تا به دست او ضربهای وارد گردد و در نتیجه، در چاهی از جنهم بیفتد.
أبوعبدالله الحميدی کلمۀ نزع را چنین تفسیر نموده است: مراد از نزع، فساد شیطان است. «نزغ الشيطان بيني وبين إخوتي»[8] یعنی شیطان میان من و برادرانم فساد کرد.
سوم: تربیتی
_ مدرسۀ نبوی میآموزاند: خانواده هستۀ اساسی جامعۀ اسلامی است. هرگاه در خانواده تهدیدات میان همدیگر وجود داشته باشد، محبتها از میان میرود و به این ترتیب روزنۀ بیاعتمادی به وجود میآید و باعث تفرقه در خانواده میشود. تفرقه یکی از علامات دوری از رحمت الهی است. «مَنْ أَشَارَ إِلَى أَخِيهِ بِحَدِيدَةٍ فَإِنَّ الْمَلاَئِكَةَ تَلْعَنُهُ حَتَّى يَدَعَهُ وَإِنْ كَانَ أَخَاهُ لأَبِيهِ وَأُمِّهِ».
_ همانگونه که تهدید دو فرد مسلمان جایز نیست، تهدید دو برادر در یک خانواده جایز نیست. تهدید خانوادهای علیه خانوادهای دیگر جایز نیست. تهدید اقوام علیه همدیگر نیز جایز نیست. در کشوری که اقوام علیه همدیگر تهدید باشند، تهدید علیه هویت، زمین، علیه خانه و علیه مال و خون و آبروی همدیگر، آن جامعه از رحمت الهی به دور است. نتیجهاش یک جامعۀ از هم فروپاشیده و وحشتزده است. «مَنْ أَشَارَ إِلَى أَخِيهِ بِحَدِيدَةٍ فَإِنَّ الْمَلاَئِكَةَ تَلْعَنُهُ حَتَّى يَدَعَهُ وَإِنْ كَانَ أَخَاهُ لأَبِيهِ وَأُمِّهِ».
_ بدون تردید مقاصد شریعت و هدف دولت اسلامی حراست از عقاید، افکار، کرامت، آزادی و حفاظت جان، مال و آبروی مردم و حریم سرزمین اسلامی است. و امنیت روحی و روانی از مقاصد و اساسات اسلام و اسباب رحمت الهی میباشد. اگر یک حکومتی چنین نباشد، بلکه در برابر مردم تهدید باشد، بیعزتی و کرامتشکنی کند، این حکومت از اسلام نمایندگی نمیکند، بلکه یک حکومت ضد مقاصد و اهداف شریعت و فتنه و نفرینشده برای مسلمانان است، اگرچه نام خود را اسلامی بگذارد.
پرسش اساسی روزگار ما
این بود برنامه و شریعت اسلامی؛ مدعیان شریعت از کدام شریعت پیروی میکنند؟ امروزه که اقوام مسلمان علیه یکدیگر تهدید بهشمار میروند، کشورهای اسلامی علیه همدیگر تهدید بهشمار میروند، احزاب اسلامی علیه همدیگر تهدید بهشمار میروند و این همه کشمکش موجب نفرین و دوری از رحمت الهی نمی شود؟
[1] – صحیح مسلم ج8ص 33 شماره: 6832.
[2] – [البقرة: 205 _ 206] .
[3] – سنن ابن ماجه: ج2 ص 1008، شماره 3029. قال الشيخ الألباني : صحيح
[4] – ابن تیمیه؛ محبة رسول بین الاتباع و الابتداع. ج1 ص 265.
[5] – مسند احمد: ج5ص 362، شماره: 23114 . تعليق شعيب الأرنؤوط : إسناده صحيح .
سنن ابوداود: ج4ص 458 ، شماره: 5006 . صححه البانی صحیح .
[6] – فتاوای دارالافتاء المصریه: باب الارهاب، 10، 303.
[7] – صحیح البخاری، ج 6ص 2592 ، شماره 6661 . متفق علیه.
[8] – يوسف: 100.