کتاب جریمۀ مسلمان کشی در پرتو چهل حدیث نبوی
نویسنده: مولوی حبیب الله حسام
[19] عَنْ عَمْرِو بْنِ شُرَحْبِيلَ، عَنْ عَبْدِ اللهِ (رضی الله عنه) سألتُ أو سُئِلَ رسولُ اللّه (صلى الله عليه وسلم) أيُّ الذَّنبِ عند اللّه أَعْظَمُ؟ قال: أنْ تَجْعَلَ للّهِ ندّا وهو خَلَقَكَ، قال: قُلْتُ: إن ذلك لعظيمٌ؛ قلتُ: ثم أَيٌّ؟ قال: أنْ تقتُلَ ولَدَكَ مخافَةَ أنْ يَطْعَمَ معك، قلت: ثم أيٌّ؟ قال أنْ تُزَاني حَلِيلَةَ جارِك، قال: و نزلت هذه الآية، تصْديقا لقولِ رسولِ اللّه (صلى الله عليه وسلم): «والذين لا يدْعُونَ مع اللّهِ إِلها آخَرَ، ولا يقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتي حَرَّمَ اللّهُ إِلاّ بِالْحَقِّ، ولا يَزْنونَ» [الفرقان: 68 ]».[1]
[19] از عمرو بن شرحبیل، از عبد الله بن مسعود (رضی الله عنه) روایت است که گفت: از رسول اکرم سؤال كردم، یا اینکه از رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) پرسیده شد: چه گناهى به نزد خدا از همۀ گناهها بزرگتر است؟ رسول اکرم (صلى الله عليه وسلم) فرمود: شريك قراردادن براى خدايى كه آفريدگار شما است. گفتم: واقعاً اين گناهى است بسيار بزرگ. گفتم: بعد از شرك چه گناهى؟ فرمود: اولادت را به خاطر اينكه هزينهاش بر عهدۀ شما است و با شما غذا مىخورد، بكشى. گفتم: بعد از كشتن اولاد چه گناهى از همه بزرگتر است؟ فرمود: زنا كردن با زن همسايه.
عبدالله ابن مسعود (رضی الله عنه): این آیه «و کسانی که معبود دیگری را با خداوند نمیخوانند؛ و انسانی را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز بهحق نمیکشند؛ و زنا نمیکنند؛ و هر کس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید!»، در تأیید سخن رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) فرود آمد.
موضوع حدیث نبوی
مقصد حدیث: شارع واضح می سازد در رعایت حقوق الله متعال و حقوق انسان که دو اصل اساسی برای بندگی و تحقق اهداف زندگانی و برنامۀ رسیدن به سعادت و رستگاری دنیا و آخرت است.
موضوعات حدیث: رسالت اصلی و اولویت نظام تشریع در اسلام اصلاح عقیدۀ مردم و رعایت حقوق الله متعال است که با شرک نقض میشود. دومین مقصد این است که انسان را امیدوار به خداوند میکند که از ترس فقر فرزندان خود را به قتل نرساند.
کانون خانواده حفظ و تقویت گردد و آبرو و عزت مردم حفظ و حراست شود. بدینگونه نظام زندگی با برنامۀ اسلامی میان مردم به اساس خیر و صلاح همهجانبه طراحی شده است و آن را حدود حلال و حرام و مکارم اخلاق میان انسانها متحقق مینماید.
مقصود آیۀ کریمه که حدیث آن را به عنوان شأن نزول آن بیان نموده، بیان احکام اعتقادی و احکام عملی ممنوعۀ شریعت اسلامی است. یعنی نخست به خالق و آفریدگار خود شریک قرار ندهید، فرزندانتان را از ترس فقر و تنگدستی نکشید، وارد وادی بیحیایی، بیعفتی و روابط نامشروع جنسی نشوید.
درسهایی از حدیث نبوی
یکم: عقیدتی، فکری
بدون تردید زیربنا و مبنای اساسی جامعۀ اسلامی به ایمان خالص توحیدی استوار و بدون عقیدۀ قرآنی و نبوی هیچ اندیشه، فکر و عمل انسان مورد قبول پروردگار انسان نیست و هیچ اثری در سعادت و رستگاری دنیا و آخرت انسان ندارد. در حدیث نبوی، از پیامبر مکرمﷺ از سنگینترین گناه سوال میشود و جواب آن حضرت این است که بزرگترین گناه، شرک آوردن به الله متعال است. هرکس عبادات را برای غیر الله انجام دهد، بیگمان به خداوند(جل جلاله) شرک آورده است و توحیدش باطل و منتفی است و بنیادیترین حقوق الله متعال را نقض کرده است. گرچه محور بحث در کتاب برجستهساختن جرم قتل مسلمان اما به مناسبت شرک نیاز به نوشتن چند مبحث است.
مبحث اول: تعریف شرک
_ شرک از نگاه لغت: شِرک از مشارکت میان دو چیز گرفته شده است و به محض اندک مشارکت هم شریک میشود و شرک مصدر است به معنی شریک قائل شدن است.
_ در اصطلاح شرع: خدای متعال تعریفی از توحید را بسیار زیبا و رسا بیان میکند: «وَقُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَلَم يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلَّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيراً»[2]
ترجمه: بگو حمد و سپاس خداوندي را سزا است كه براي خود فرزندي برنگزيده است و در فرمانروایي و مالكيّت [جهان] انبازي انتخاب ننموده است و ياوري به خاطر ناتواني نداشته است. بنابراين او را چنان كه بايد به عظمت بستا [و زبان به بزرگوارياش بگشا].
جامعترین تعریف برای شرک همان تعریفی است که پیامبرﷺ در حدیث ابن مسعود (ضی الله عنه) نموده است. پرسیده شد کدام گناه بزرگتر از همه است؟ فرمودند: «أن تجعل لله نداً وهو خلقك» «ند» یعنی برای خدای متعال مثل، همتا، شبیه و انباز قرار دادن، شرک است.
_ شرک یعنی: برابری مخلوق با خالق و انجام هرنوع از انواع عبادات برای مخلوق. خدای متعال فرمود: «تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ، إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ».[3]
ترجمه: به خدا سوگند که ما در گمراهی آشکار بودیم؛ چون شما را با پروردگار جهانیان برابر میدانستیم.
_ شرک یعنی: مثل و مانند قرار دادن برای خدای یکتای بیهمتا. خداوند میفرماید: «فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ».[4]
ترجمه: بنابراین برای خداوند همتایانی قرار ندهید، در حالی که میدانید.
_ بیگمان شرک، ایمان به الوهیت الله واحد و بیهمتا را نقض میکند و بدون شک ایمان داشتن به الوهیت خدای یکتای بیهمتا و بیانباز، و مخصوص نمودن عبادات به الله متعال از اهم فرایض، واجبات و بزرگترین عبادت، و از اساسیترین حقوق الله(جل جلاله) بر بنده است.
_ شرک بزرگترین گناهان نزد الله متعال، نقض اساسیترین حقوق الله متعال و یگانه گناهی است که خداوند(جل جلاله) مشرک را نمیآمرزد. فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ».[5]
شرک یعنی ضد توحید سهگانه:
۱_ شرک ضد توحید ربوبیت: همان اعتقادی است به وجود متصرفی که مانند خدای متعال در اموری تصرف میکند که هیچ مخلوقی توان آن را ندارد بهجز الله (جل جلاله).
۲_ شرک ضد توحید اسماء و صفات: همان الحاد سهگانه است:
الف: الحاد نفی اسماء و صفات از خدای متعال و تعطیل صفات کمال خدا؛
ب: الحاد مشبِّه، تشبیه صفات خدای یکتا به صفات مخلوق است؛
ج: الحاد تنزیل خالق به منزلت مخلوق، همان الحاد مشرکین بود و اکنون هم است؛
۳_ ضد توحید الوهیه: همان شرکی است که همۀ انواع عبادات را برای غیر الله انجام داده است.[6]
هرکس عبادات را برای غیر الله انجام دهد، بیگمان به خداوند(جل جلاله) شرک آورده است و توحیدش باطل و منتفی است.
مبحث دوم: شرک دونوع است ( اکبر و اصغر)
_ شرک اکبر: عبارت است از پرستش غیر الله و یا انجام دادن پارهای از عبادات برای غیر الله و یا قرار دادن شریک در عبادت الله و این نوع شرک، انسان را از دایرۀ اسلام خارج میسازد؛ مانند پرستش بتها و دیگر موجودات.
_ شرک اصغر: آن است که شارع آن را شرک نامیده است، ولی بهحدی نیست که با شرک اکبر برابری بکند؛ مانند ریا و تظاهر و سوگند به غیر الله و…
مبحث سوم: دلایل اجتناب از تمام انواع شرک
۱_ شرک دعا: دعا و نیایش به غیر الله که به مقصد طلب رزق، شفای مرض و حاجت دیگر انجام شود.
الف: دلیل اول؛ خدای متعال میفرماید: «وَلَا تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ».[7]
ترجمه: و به جاي خدا كسي و چيزي را پرستش مكن و به فرياد مخوان كه به تو نه سودي ميرساند و نه زياني. اگر چنين كني [و دعا و عبادت خود را به جاي آفريدگار، متوجّه آفريدگان سازي] از ستمكاران و مشركان خواهي شد. [مراد از ظالمان، کافران و مشرکان است].
ب: دلیل دوم؛ دعا به غیرالله، یعنی دعا به مردگان و غایبان شرک است. خداوند(جل جلاله) میفرماید: «…وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ».[8]
ترجمه: و بهجز او كساني كه به فرياد ميخوانيد [و پرستش مينمایيد] حتي مالكيّت و حاكميّت پوستۀ نازك خرمایي را ندارند. اگر آنها را [براي حل مشكلات و رفع گرفتاريهاي خود] به فرياد بخوانيد، صداي شما را نميشنوند، و [به فرض] اگر هم بشنوند، توانایي پاسخگویي به شما را ندارند، و [گذشته از اين] در روز قيامت انبازگري و شركورزي شما را رد ميكنند [و ميگويند: شما ما را پرستش نكردهايد و بيخود ميگویيد]. و هيچ كسي همچون [خداوند] آگاه [از احوال آخرت، بهگونۀ قطع و يقين، از چنين مطالبي] تو را باخبر نميسازد.
ج: دلیل سوم؛ پیامبرﷺ میفرمایند: کسی که مرد در حالی که در نیایش و دعا، غیر الله را شریک خدای یکتا قرار داده بود، وارد دوزخ شده است. قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ «مَنْ مَاتَ وَهْوَ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ نِدًّا دَخَلَ النَّارَ»[9]
۲_ شرک در صفات خداوند(جل جلاله): مانند اعتقاد و باور داشتن بر اینکه انبیا و اولیای الهی غیب را میدانند. پروردگار جهانیان فرمود: وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ».[10]
ترجمه: گنجينههاي غيب و كليد آنها در دست خداست و كسي جز او از آنها آگاه نيست. و خداوند از آنچه در خشكي و درياست، آگاه است. و هيچ برگي [از گياهي و درختي] فرونميافتد مگر اينكه از آن خبردار است؛ و هيچ دانهاي در تاريكيهاي [درون] زمين، و هيچچيزِ تر و يا خشكي نيست كه فروافتد، مگر اينكه [خدا از آن آگاه، و در علم خدا پيداست و] در لوح محفوظ ضبط و ثبت است.
۳_ شرک محبت: دوست داشتن اولیای خدا و دیگران مانند دوست داشتن خدای متعال؛ میفرماید: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبّاً لِّلّهِ».[11]
ترجمه: برخي از مردم هستند كه غير از خدا، خداگونههایي برميگزينند و آنان را همچون خدا دوست ميدارند، و كساني كه ايمان آوردهاند، خدا را بیشتر از همه دوست ميدارند.
۴_ شرک طاعت: همان شرکی است که انسان، علما، سادات و مشایخ را در کار معصیت اطاعت مینمایند و به آن معتقدند. خدای متعال در این مورد میفرماید: «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ…».
ترجمه: يهوديان و ترسايان علاوه بر خدا، علمای ديني و پارسايان خود را هم به خدایي پذيرفتهاند. چرا كه علما و پارسايان، حلال خدا را حرام، و حرام خدا را حلال ميكنند، و خودسرانه قانونگذاري مينمايند، و ديگران هم از ايشان فرمان ميبرند و سخنان آنان را دين ميدانند و كوركورانه به دنبالشان روان ميگردند.
پیامبرﷺ فرمود: «طاعت مخلوق در معصیت خالق مجاز نیست»؛ «لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق»[12] عبادت را به طاعت در معصیت که همان حلالساختن حرام، و حرامساختن حلال خدای متعال است، تفسیر نمودند.
۵_ شرک حلول: همان اعتقادی است که باور دارد خدای متعال در مخلوق حلول کرده است و این عقیده اکثراً به ابن عربی صوفی منسوب است. شعر ابن عربی: «الرّبّ عبدٌ و العبدُ ربّ يا ليتَ شِعري مَن المكلفُ؟» در این باور، همۀ اشیاء و موجودات نعوذ بالله خدا هستند.
۶_ شرک تصرف: همان شرکی است که اعتقاد بر این دارد که برخی اولیا به نام اوتاد و اقطاب، متصرف در نظام کونی هستند و تدبیر امور آن را میکنند، در حالی که از مشرکین سوال شد کیست تدبیرکننده؟ امر فرمودند: الله متعال است. الله متعال میفرماید: «وَمَن يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ».[13] ترجمه: «آيا چه كسي امور [جهان و جهانيان] را ميگرداند؟ خواهند گفت: آن خدا است.»
۷_ شرک خوف: همان شرکی است که اعتقاد بر این دارد که برای برخی اولیای مرده و غایب تصرفات و ضررهایی است که سبب خوف و ترس از ایشان میشود و این اعتقاد همان مشرکین است که قرآن کریم از آن برحذر میسازد: «أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِن دُونِهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ»[14]
ترجمه: آيا خداوند براي [حفاظت و حمايت از] بندهاش كافي نيست؟ آنان تو را از كساني جز خدا ميترسانند. هركس را خدا گمراه كند، راهنما و رهبري نخواهد داشت.
هرچند ترس از حیوانات درنده و ظالمان زنده شرک نیست، بلکه یک امر طبیعی است.
۸_ شرک حاکمیت: این شرک قوانین مخالف اسلام را تقنین میکند و اسلام را شایسته و صالح برای حاکمیت و سیاست امور ملک و مردم نمیداند. این نوع شرک شامل حاکم و محکوم میشود در صورتی که مردم معتقد و راضی باشند به این عملیه. خدای متعال میفرماید: «وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا»[15] ترجمه: «[خداوند متعال] و در فرماندهي و قضاوت خود كسي را انباز نميگرداند.»[16]
مبحث چهارم: اضرار شرک
۱_ الف: شرک، طاعات و عبادات صاحبش را فاسد و تمام اعمال آن را باطل و هدر میسازد. خدای متعال فرمود: «ذَلِكَ هُدَى اللّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ».[17]
ترجمه: اين [توفيق بزرگي كه چنين شايستگان و برگزيدگاني بدان نائل آمدند] توفيق خدایي است و خداوند هركس از بندگانش را بخواهد بدان نایل ميسازد. اگر [اين چنين شايستگاني _ چه رسد به ديگران _] شرك ميورزيدند، هر آنچه ميكردند، هدر ميرفت [و اعمال خيرشان ضایع ميشد و خرمن طاعتشان به آتش شرك ميسوخت].
ب: شرک، عمل صاحبش را نابود میکند: «وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ».[18]
ترجمه: به تو و به يكايك پيغمبران پيش از تو وحي شده است كه اگر شرك ورزي، كردارت [باطل و بيپاداش ميگردد و] هيچ و نابود ميشود و از زيانكاران خواهي بود.
۲_ شرک صاحبش را در آتش جهنم واجب الخلود (ماندگار دوزخ) میگرداند، طوری که پروردگار میفرماید: «إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ».[19]
ترجمه: بيگمان هركس انبازي براي خدا قرار دهد، خدا بهشت را بر او حرام كرده است و جايگاه او آتش [دوزخ] است.
۳_ شرک اکبر را الله(جل جلاله) نمیبخشد، مگر به توبه و ترک تمام انواع شرک. خدای متعال فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا».[20]
ترجمه: بيگمان خداوند شرك ورزيدن به خود را [از كسي] نميآمرزد و بلكه پایينتر از آن را از هركس كه بخواهد [و صلاح بداند] ميبخشد. هر كه براي خدا انباز بگيرد، به راستي بسي گمراه گشته است [و خيلي از حق پرت شده است].
۴_ شرک ظلم عظیم است: «لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ».[21]
ترجمه: به خدا شرک نیاور، بیگمان شرک ستم بزرگی ست.
« وَأَظْلَمُ الظُّلْمِ عَلَى الْإِطْلَاقِ الشِّرْكُ، وَأَعْدَلُ الْعَدْلِ التَّوْحِيدُ. » «و بالاترین نقطۀ ظلم، مطلق شرک است، و بالاترین مرحلۀ عدل توحید است.»[22]
دوم: فقهی
بیتردید انسان مؤمن از موانع وارد شدن به جنت و گناهانی که موجب عذاب دنیا و آخرت میشود و یا از اسباب غضب و خشم الهی میگردد، میپرسد تا آیندۀ روشن را دیده زندگی نماید. سألتُ أو سُئِلَ رسولُ اللّه صلى الله عليه وسلم «أيُّ الذَّنبِ عند اللّه أَعْظَمُ؟»
1_ بدون شک تصور و قصد گناه و عمل گناه هردو حراماند؛ منتها قصد بدون عمل عذاب ندارد و اما قصد توأم با عمل موجب عذاب است و مؤمنان متوجه محرمات باشند.
2_ شرک قرار دادن به الله متعال در توحید الوهیت، ربوبیت و اسماء و صفات، از محرمات و از گناهان بزرگ شرعی است. فرمود: «أنْ تَجْعَلَ للّهِ ندّا وهو خَلَقَكَ».
3_ قتل اولاد به هردلیلی و خصوصاً به دلیل خوف فقر، از محرمات بزرگ شرعی است. فرمود: «أنْ تقتُلَ ولَدَكَ مخافَةَ أنْ يَطْعَمَ معك».
4_ زنا در مجموع و خصوصاً با زن همسایه از محرمات بزرگ شرعی پنداشته شد. فرمود: «قال أنْ تُزَاني حَلِيلَةَ جارِك».
5_ این محرمات که به وحی خفی توسط پیامبرﷺ اعلان شده بود، توسط قرآن مهر تأیید زده شد: «والذين لا يدْعُونَ مع اللّهِ إِلها آخَرَ، ولا يقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتي حَرَّمَ اللّهُ إِلاّ بِالْحَقِّ، ولا يَزْنونَ». اجتناب از انواع شرک، قتل نفس معصوم، و زنا، کمال ایمان و بندگی است.
سوم: تربیتی
_ از مدرسۀ نبوی میآموزیم: استواری و پایداری یک جامعۀ اسلامی در تداوم آموزش دین است. یکی از این روشها، ارتباط متداوم علمای خیرخواه با مردم است. مردم باید بپرسند و علما در روشنایی قرآن و سنت پاسخ بگویند و به این ترتیب عذر عدم آگاهی از شریعت نزد کسی باقی نماند و جامعه پر از پیامهای دینی شود. «عَنْ عَبْدِ اللهِ رضی الله عنه سألتُ أو سُئِلَ رسولُ اللّه صلى الله عليه وسلم».
_ از حدیث میآموزیم: عدم پرسش، از عوامل اصلی تباهی و فساد در جامعه است که باید در جامعه پرسش تداوم داشته باشد تا جهل برچیده شود. علمای دین و علمای علوم انسانی، این پرسشها را به پیش بکشند و در میان مردم انتشار دهند. به این ترتیب آگاهی از عوامل ویرانی جامعه فزونی یابد و سرانجام جامعه یک حالت آمادهباش برای دفاع از کیان جامعۀ اسلامی را داشته باشد. «أيُّ الذَّنبِ عند اللّه أَعْظَمُ؟»
_ بزرگترین مانع برای سعادت فرد و جامعه در نزد الله متعال، شرک است. همتا قرار دادان برای الله متعال، در ذات و صفات، در حاکمیت و حکومت، در تقنین و تشریع و الوهیت و عبودیت است. شرک اکبر گناهانی است که خداوند متعال صاحبش را نمیبخشد و اگر کسی با آن بمیرد، برای همیشه در آتش دوزخ خواهد بود. آگاهیدهی از اضرار شرک، بزرگترین رسالت پیامبران و امروزه رسالت علمای دین است. «أنْ تَجْعَلَ للّهِ ندّا»
_ آموزش توحید و آموزش اضرار شرک در جامعه باید به اساس کتاب و سنت و روش سلف صالح امت باشد و در ژرفسازی ایمان و عقیده در ذهن جامعه نقش بسیار تأثیرگذار دارد. رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) به این ترتیب اذهان مردم را به توحید قناعت میداد. این روش باید تداوم پیدا کند. «قال: أنْ تَجْعَلَ للّهِ ندّا وهو خَلَقَكَ»
– _ باید با سنتهای جاهلی در جامعه مبارزه صورت گیرد. رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) کشتن فرزندان و بالخصوص دختران را که در جامعۀ عرب یک سنت بود و از طرف دیگر عامل فقر نیز در آن نقش داشت، به عنوان بزرگترین گناه بعد از شرک معرفی میکند. به این ترتیب در مدت بسیار کوتاه آن را از جامعه ریشهکن میسازد. «أنْ تقتُلَ ولَدَكَ مخافَةَ أنْ يَطْعَمَ معك»
_ بعد از شرک، در درجۀ دوم، گناه بزرگتر از همه کشتن نفسی است که الله متعال آن را حرام کرده است و به هر میزان که مقتول از خویشاوندان نزدیکتر قاتل باشد، به دلیل حقوق فراوان آن، گناه و مجازات آن چندبرابر میشود زیرا که خداوند متعال رزق و روزی او را به دست قاتل جاری کرده است. «أنْ تقتُلَ ولَدَكَ مخافَةَ أنْ يَطْعَمَ معك»
_ پس از شرک و کشتن فرزند، بزرگترین گناه، زنا کردن با همسر همسایه میباشد. در میان گناهان کبیره، زنا سومین درجه را دارد و گناه آن زمانی بیشتر خواهد بود که با زن همسایه باشد؛ همسایهای که شریعت به نیکی کردن و خوشرفتاری با او توصیه کرده است. «أنْ تُزَاني حَلِيلَةَ جارِك»
پرسش اساسی روزگار ما
این بود برنامۀ دین و شریعت اسلامی. چرا جوامع مسلمان امروزه اینقدر نابهسامان است و مدعیان دین و شریعت به چه دلیل فرزندان امت رسول اللهﷺ را بیباکانه میکشند؟
[1] – صحیح البخاری، ج6ص 2739 ، شماره: 7094 .
[2] – اسراء: 111.
[3] – الشعراء: ۹۷ و ۹۸.
[4] – البقره: ۲۲.
[5] – النساء: ۴۸.
[6] – مختصر معارج القبول للعقیده، ج 1، ص 77.
[7] – یونس: ۱۰۶.
[8] – فاطر: 13 و 14.
[9] – صحیح بخاری.
[10] – الانعام: 59.
[11] – البقره: 165.
[12] – مسند احمد ابن حنبل؛ ج1ص 131 ، شماره: 1095 . تعليق شعيب الأرنؤوط : إسناده صحيح على شرط الشيخين
[13] – یونس: 31.
[14] – زمر: 36.
[15] – کهف: 26.
[16] – منهاج الفرقه الناجیه. ج 1، ص 32.
[17] – الانعام: ۸۸.
[18] – زمر: 65.
[19] – المائده: 72.
[20] – النساء: 161.
[21] – لقمان: ۱۳.
[22] – شرح عقیده الطحاوی ابوالعز حنفی.ج ص 18.