گرفته شده از کتاب: جریمه مسلمان کشی در پرتو چهل حدیث نبوی
نویسنده: حبیب الله حسام مهاجر
[1] عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله: «مَنْ صَلَّى صَلاتَنَا، وَاسْتَقْبَلَ قِبْلَتَنَا، وَأَكَلَ ذَبِيحَتَنَا، فَذَلِكَ الْمُسْلِمُ الَّذِي لَهُ ذِمَّةُ الله وَذِمَّةُ رَسُولِهِ، فَلا تُخْفِرُوا الله فِي ذِمَّتِه».[1]
[1] از انس ابن مالك رضی الله عنه روايت است كه رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «هر كس که [ویژگیهای ذیل را داشته باشد، او در امنیت الهی قرار دارد:] 1) به روش ما مسلمانان نماز بخواند؛ 2) روی خود را به سوی قبلۀ ما مسلمانان بگرداند؛ 3) ذبیحۀ ما مسلمانان را بخورد؛ او یک [شهروند] مسلمان است، چنين [شهروندی] را الله متعال و رسول او، امنیت بخشیدهاند و پناه و امان دادهاند، شما عهد خدا و عهد پیامبر او را در حق او نقض نکنید.
موضوع حدیث نبوی
مقصد غایی حدیث دفاع و حمایت از حق حیات، آزادی و کرامت انسانی است.
موضوع: اعلان مصونیت خون، مال، و آبروی اهل قبله است. همچنان تأمین مصالح و منافع دنیوی و اخروی جامعۀ اسلامی را در رعایت و حفظ این میثاق الهی نبوی بنا و تضمین نموده است.
درسهایی از حدیث نبوی
یکم: عقیدتی، فکری
- پیام عقیدتی حدیث: اسلام اساس جامعۀ اسلامی را به محور ایمان خالص توحیدی تشکیل داده است و جامعۀ اسلامی از افراد مؤمن ساخته و بافته شده است. خداوند متعال مسلمانان را زیر عنوان متمایز و جدا از بقیۀ اصناف فکری جامعه توصیف و ترسیم نموده، مثل: امت واحد، برادران ایمانی، مؤمنان و مسلمانان که ریشۀ ایمان توحیدی خالص دارند و بنا بر اساس باور ایمانی، باهم برادر و متحدند.
- خداوند جل جلاله غیر مسلمانان را به عناوین دیگر یاد نموده و رسماً شناخته شده است و همه اعضای جامعۀ بشری هستند، مثل: کافران، مشرکان، اهل کتاب (یهود و نصارا)، ملحد و مجوس و غیره و به اساس اینکه همه فرزندان یک پدرند، اتحاد انسانی دارند، گرچه در افکار متضاد و مختلفاند.
اهل قبله در اصطلاح اهل شرع
جامعترین نام توصیفی از جانب شارع _ الله جل جلاله _ برای مؤمنان این خطاب است؛ «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا…»[2]
ترجمه: ای كسانی كه ایمان آوردهاید!. اهل ایمان چه کسانیاند؟، پاسخ آن در تفسیر این جمله واضح میگردد:
تفسیر ابن عباس(رضی الله عنهما): «ای کسانی که به محمدﷺ و قرآن ایمان آوردید.»[3]
تفسیر ابن قیم رحمةالله: «به دلیل ارتباط دو امر مهم، مومن شناخته شدند، ارتباط توحیدی به خدای متعال و ارتباط ایمان و تصدیق پیغمبر مکرم ﷺ به ندای «یا ایها الذین آمنوا» خطاب شده است.»[4]
تفسیر سید قطب (رحمةالله) در ظلال: در سرآغاز این درس به «الذين آمنوا» خطاب میشود و آنان را با صفتی بانگ میزند که ایشان را از سایرین جدا میسازد و آن صفت، آنان را به پروردگارشان و به پیغمبرشان پیوند میزند و در درونشان فطرت پذیرش ایمان و گوش به فرمان خدای رحمن را زنده میدارد و به جوش میآرد.»[5]
جان مطلب: اهل ایمان، همان کسانی که خدای متعال به خاطر ارتباط ایمان توحیدی به خودش و ایمان و تصدیق پیغمبرش، به ندای توصیفیِ «یا ایها الذین آمنوا» خطاب نموده است.
- شرح عقیدۀ الطحاویی میفرماید: «اهل قبله تمام اهل اسلام را به معنی واقعی کلمه مسلمان و اهل هواء را نیز شامل میشود و گروه هفتاد و سه گانه که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) از آن خبر میدهد، نزد اهل علم شامل اسم اهل قبله میشوند، فرمود: «وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً … »[6] «وبه زودی امتم به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشوند.»
اهل قبله دو طایفهاند:
اول: اهل اسلام به معنی اصل کلمه است، مثل: پیامبرﷺ و اصحاب y و تابعین و تبع تابعین (رحمةالله علیهم) که به منهج و اصول دین اسلام باور دارند و به آن عمل میکنند.
مقدمترین مردم کسانیاند که بر اصول عقیدۀ صحابه y و عقیدۀ اهل السنه و الجماعه باور دارند وبه مقتضای کلمۀ اسلام عمل مینمایند و اینها در حقیقت اولیاء بیتالحراماند که به آن معتقدند، آن را دوست دارند و حمایت میکنند، جز خدای متعال کسی را عبادت نمیکنند و بهجز به شریعت محمدﷺ فیصله و قضاوت و داوری نمیکنند و اینها اهل قبله هستند.
دومی: هرکس منتسب به سوی اسلام شود برابر است باطنًا ناقض اسلام و کافر و منافق باشند و یا نباشند و همچنان تمام نحلههای فکری، مثل اهل بدعت، اهل هواء، معتزله، خوارج، مرجئه، قدریه، جبریه، غلات رافضیه، غلات صوفیه، اهل معصیت و هرکس که مخالف عقیدۀ اهل سنت و جماعت باشد، شامل میگردد و همچنین منافقان عقیدتی را شامل میگردد که در عهد پیامبرﷺ استقبال قبله نمودند و احکام اسلام بالایشان جاری و از مسلمانان شمرده میشدند.
در شریعت اسلام به تمام کسانی که منتسب به اسلاماند و در اقامۀ نماز رو به قبله (کعبه) مینمایند، بر آنها حکم اهل قبله میشود و خون، مال و آبروی ایشان مصون است و هیچکس حق تکفیر و ریختاندن خون، ربودن مال و آبروی آنها را ندارند.[7]
بهخوبی روشن شد اهل قبله صفت گروه و طایفۀ واحد نیست؛ بل همۀ کسانی که منتسب به اسلام هستند و اعلان کلمۀ شهادت را نمودند، شامل میگردد.
دوم: فقهی
یک: نگاه اهل حدیث
۱_ ابن رجب (رحمةالله) در فتح الباری فرمود: «خوشبختانه در این حدیث نبوی از جانب خدای متعال و پیامبرﷺپیمان امن و مصونیت خون، مال و آبروی اهل قبله داده شده است و برای هیچ مسلمانی جایز نیست پیمان الهی نبوی را نقض نماید و غدر کند، در نتیجه خون، مال و آبروی اهل قبله را مباح کند. فرمود: «فَذَلِكَ الْمُسْلِمُ الَّذِي لَهُ ذِمَّةُ الله وَذِمَّةُ رَسُولِهِ، فَلا تُخْفِرُوا الله فِي ذِمَّتِه».[8]
۲_ ابن حجر عسقلانی (رحمةالله) میفرماید: «آنچه از حدیث استنباط میشود بیتردید امور مردم بر ظاهر حمل میگردد، بدون نگاه به باطن و سرائر و بنابراین هرکس شعائر دین را آشکار نماید احکام اهل اسلام بر آن جاری میشود، تا زمانی که خلاف شعائر دین از او در سرزمین مسلمانان و اسلام ظاهر نگردد.»[9]
۳_ عمدة القاری (رحمةالله) میفرماید: «له ذمة الله وذمة رسوله؛ یعنی امان و پیمان خدای متعال و پیامبرﷺ در رعایت حقوق مسلمانان، مصونیت و حفاظت از خون، مال و آبروی مسلمانان است و تکرار لفظ ذمه اشاره به این اصل است که مقصود همان ذمۀ خدای متعال هست و نقض پیمان خدای متعال، در حقیقت تعرض بر خون، مال و آبروی مسلمانان، غدر و خیانت بر آفریدگار مخلوق است.»[10]
۴_ صاحب فتح الباری (رحمةالله) میفرماید: «در این حدیث، بیان دلیل اصلی احکام شرعی است که به سبب آن خون مسلمان مصون میگردد و به مجرد اعلان شهادتین خون مسلمان عصمت کامل پیدا نمیکند تا اینکه به تمام حقوق کلمۀ شهادت عمل نشود و بارزترین حقوق کلمۀ شهادت، اقامۀ نماز با استقبال قبله (کعبه) است که نشان آشکار و ابرز آن میباشد. توحید و شهادتین بدون جهت کعبه، مثل اظهار ایمان یهود و نصاری است که مسلمان پنداشته نمیشوند و از بزرگترین شرایع اسلام ذبیحۀ مسلمانان و خوردن آن است و اهل توحید در موافقت به ذبیحۀ مسلمانان، در امنیت پیمان و عهد خدای متعال و پیامبر علیهالسلام قرار دارند و امتناع از آن را نشان داخل نشدن در اسلام خوانده است. «فذلك المسلم، له ذمة الله و رسوله» و حفظ پیمان ضروری است: «فلا تخفروا الله في ذمته» مقتضای توحید و مسلمانی وفا به عهد و پیمان خدا و پیامبرﷺ نشان ایمان و اسلام است. نقض پیمان از محرمات و غدر به اسلام میباشد.»[11]
۵_ ابن بطال (رحمةالله) فرمود: میمون بن سیاه از انس (رحمةالله) پرسید چه چیز حرام میسازد خون و مال بنده (انسان مسلمان) را؟ فرمود: «تمت مَنْ شَهِدَ أنْ لا إله إلا الله، و استَقْبَلَ قبلَتَنا، و صلَّى صلاتنا، و أكلَ ذبيحتنا، فهو المسلم، له ما للمسلم، و عليه ما على المسلم.»[12] هرکس کلمۀ شهادت را اقرار کرد: نیست معبود بر حق جز الله (جل جلاله) و در نماز رو به قبلۀمان کرد و نمازمان را خواند و ذبیحۀمان را خورد، برای حفاظت خونش دلیل کامل و تمام است، همان بهره که مسلمان میبرد از اسلام، این نیز میبرد و آنچه بر مسلمانان وارد میشود، بر این شخص نیز وارد میشود.»
۶_ ابن بطال (رحمةالله) نقل میکند: امام ابوحنیفه و ابویوسف و محمد (رحمهم الله) میفرمایند: «حرمت علينا دماؤهم و أموالهم إلا بحقها» خونهایشان و مالهایشان بر ما حرام گردانیده شده است مگر بهحق خونها و مالها.»[13]
نگاه فقها:
۱_ فقهای حنفی از شروط اهل سنت را عدم تکفیر اهل قبله عنوان میکنند: فَقَالَ الْمَشَايِخُ: «إنَّ مِنْ شَرَائِطِ السُّنَّةِ وَالْجَمَاعَةِ أَنْ لَا يُكَفِّرَ أَحَدًا مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ وَسُئِلَ بَعْضُهُمْ عَنْ الْفَاجِرِ وَالْبَرِّ فَقَالَ: الْفَاجِرُ هُوَ الْفَاسِقُ مِنْ أَهْلِ الْإِسْلَامِ، وَالْبَرُّ هُوَ الْعَدْلُ مِنْ أَهْلِ الْإِسْلَامِ».[14] همانا از شرایط اهل سنت و جماعت بودن این است که هیچ فرد از افراد اهل قبله را تکفیر نکند، و برخی پرسیدند از فاجر بدکار و نیکوکار، فرمود: فاجر همان فاسق از اهل اسلام است، و «بَر» (نیکوکار) همان عادل از اهل اسلام است.»
۲_ اهل قبله کیست؟ «قَالَ السَّيِّدُ الْجُرْجَانِيُّ فِي تَعْرِيفَاتِهِ: أَهْلُ الْهَوَى أَهْلُ الْقِبْلَةِ الَّذِينَ لَا يَكُونُ مُعْتَقَدُهُمْ مُعْتَقَدَ أَهْلِ السُّنَّةِ، وَهُمْ الْجَبْرِيَّةُ وَالْقَدَرِيَّةُ وَالرَّوَافِضُ وَالْخَوَارِجُ وَالْمُعَطِّلَةُ وَالْمُشَبِّهَةُ، وَكُلٌّ مِنْهُمْ اثْنَتَا عَشْرَةَ فِرْقَةً فَصَارُوا اثْنَيْنِ وَسَبْعِينَ».[15]
سید جرجانی در تعریفات خود فرمود: اهل هوا عبارت از همان اهل قبله هستند که متعقداتشان موافق متعقدات اهل سنت نباشد، و ایشان جبریه، قدریه، روافض، خوارج، معطله، و مشبه و تمام اینها دوازه فرقه میشوند و به هفتاد و دو فرقه میرسند.»
۳_ امام ابوحنیفه (رحمةالله) و سایر امامان مذهب حنفی و امام شافعی و امام احمد بن حنبل (رحمةالله علیهم) همه اظهار عقیده به عدم تکفیر اهل قبله نمودند: «هیچ کسی از اهل قبله را با ارتکاب گناه تکفیر نمیکنیم مادامی که آن را حلال نداند.»[16]
۴_ و فی المنتقی عن ابیحنیفة (رحمةالله): «لم نکفر احدا من اهل القبلة، و علیه اکثر الفقهاء»[17] «از امام ابوحنیفه (رحمةالله) در كتاب المنتقی آمده است: هیچ یکی از اهل قبله را با ارتکاب گناه تکفیر نمیکنیم، و اکثر فقها به همین نظر هستند.»
۵_ ابن تیمیه (رحمةالله) فرمود: «و مذهب اهل سنت و جماعت اهل قبله را به مجرد گناه و یا به مجرد تأویل تکفیر نمیکنند، بل یک فرد وقتی که برایش حسنات و سیئات ثابت باشد، امر آن به الله متعال سپرده میشود». وقتی که از تکفیر برخی فرقههای مخالفش سوال شد، فرمود: «سوگند که مختار من این است که هیچ کسی از اهل قبله را تکفیر نمیکنم».[18]
۶_ شیخ عثیمین (رحمةالله) فرمود: اهل قبله مسلمانان هستند، با ارتکاب گناهان بزرگ کافر نمیشوند، از اسلام خارج نمیشوند، و همیشه در آتش نمیمانند، بنا بر قول خدای متعال: «وإن طائفتان من المؤمنين اقتتلوا فأصلحوا بينهما» و «إنما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم» اخوت ایمانی با جنگ که از گناهان کبیره ثابت است، اگر کفر میبود، اخوت ایمانی منتفی بود، و پیامبرﷺ میفرماید: خدای متعال میگوید: «من كان في قلبه مثقال حبة خردل من إيمان فأخرجوه». متفق علیه «در قلب کسی به وزن یک دانۀ خردل ایمان باشد، از آتش بیرونش میکنم.»[19]
۷_ امام ابوحنیفه و اصحابش (رحمهم الله) میفرمایند: «وقتی که کافر نماز را به جماعت بخواند، حکم به اسلامش میشود و احکام اهل ایمان بالایش جاری میگردد، زیرا که نماز جماعت دلیل برجستۀ تحقق ایمان است.» «من صلى صلاتنا واستقبل قبلتنا.»[20]
۸_ در نص حدیث، خدای متعال به شما پناه و امان داد، عهد و پیمان خدا را در حق او نقض نکنید. «فَلا تُخْفِرُوا الله فِي ذِمَّتِه»، حرمت نقض پیمان خدا صراحتاً اعلان گردید.
سوم: تربیتی
جامعۀ اسلامی مکلفاند در مدرسۀ نبوی آموزش و پرورش شوند.
_ هدف اساسی حدیث نبوی، تربیۀ فکری و اخلاقی جامعه است که با ویژگیهای خاص عضویت این پیمان الهی نبوی را بگیرد. این ویژگیها عبارتند از: 1) مانند مسلمانان نماز خواندن؛ 2) رو به قبلۀ مسلمانان ایستاده شدن؛ 3) گوشت حلال شدۀ مسلمانان را خوردن است؛ بدینگونه بسیار آسان و سهل شخص عضویت جامعۀ اسلامی را به دست میآورد و از امنیت و مصونیت آن بهرهمند میشود.
_ بدون شک پس از شهادتین، نماز، اساسیترین عبادتی است که انسان انجام میدهد. نماز در واقع نشانۀ اصلی آشکار مسلمانی است. هر کسی به اسلوب مسلمانان نماز خواند، شامل پیمان الهی نبوی میشود. شهروند امت اسلامی و در پناه و امان خدا و پیامبر قرار دارد و کسی حق ندارد که امنیت او را بگیرد.«وَصَلَّى صَلَاتَنَا»
_ استقبال قبله، از نشانۀ بارزۀ ایمان و شعائر اسلام است. وقتی یک شخص به سوی قبلۀ مسلمانان رو میکند، این بدان معناست که توحید عقیدۀ وحدت جامعۀ اسلامی را پذیرفته است. وارد پیمان الهی گردید، از حق امنیت نفس، مال و آبرو در جامعۀ اسلامی برخوردار است که تضمینکنندۀ آن الله متعال و رسول اوست. «وَاسْتَقْبَلَ قِبْلَتَنَا».
_ یکی از شعائر برجستۀ اسلام و مسلمانی، طریق ذبح و گوشت آن است و این سبک زندگی در غذا خوردن، نزد الله متعال بسیار ارزشمند است، زیرا که اکثر مقررات حرام و حلال در جامعۀ اسلامی در همین زمینه وجود دارد. هر کسی که ذبیحۀ مسلمان را حلال دانست، بدان معناست که شعیرۀ دینی و برادری مسلمانان را قبول کرده است و در عقد پیمان الهی نبوی تضمین شده است. «وَأَكَلَ ذَبِيحَتَنَا».
_ نتیجه؛ این نوع باور و عمل سهگانه که انسان متصف به آن میشود، پیامبرﷺ اعلان میدارد: «حقیقتاً این مسلمان است» که به هر شهروند امت اسلامی مسلمان گفته میشود. خدای متعال در قرآن بیان کرد: خداوند متعال شما را در کتابهای قبلی و پسین مسلمین نام نهاده است. «هو سمالکم المسلمین» و از تمام حقوق و تکالیف اساسی بهرهمند هستید. «فَذَلِكَ الْمُسْلِمُ»
_ امان الله، تعبیری است که در احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم بسیار به کار میرود. این بدان معناست که پیمان الهی، اعتقاد به معبود برحق است که از آن یک جامعۀ اسلامی شکل بگیرد، یعنی عبودیت نماد میثاق الهی نبوی است. «ذِمَّةُ الله»
_ پناه و امان رسول خدا، تعبیری است که نشان میدهد پیامبر خدا به عنوان پیشوای جامعۀ اسلامی پناه الله متعال را جنبۀ اجرایی میبخشد. پس مسلمان عضو پیمان الهی نبوی است که تضمینکنندۀ آن الله و رسول اوست. بدینگونه یک جامعۀ اسلامی شکل میگیرد و توجیه شرعی پیدا میکند. «وَ ذِمَّةُ رَسُولِهِ» «فَذَلِكَ الْمُسْلِمُ الَّذِي لَهُ ذِمَّةُ الله وَ ذِمَّةُ رَسُولِهِ»
_ هیچ کسی، به ویژه هیچ مسلمان حق ندارد که حق امنیتی را که یک مسلمان در پناه و امان الله و رسول او، به اساس پیمان الهی نبوی به دست میآورد بشکند، ولو اگر آن شخص حاکم و فرمانروای مسلمانان باشد. در اصل حاکم حافظ میثاق است. هر کسی که این پیمان را بشکند، او نزد الله متعال و رسول او مسئول است و در قیامت به جزای اعمال خود خواهد رسید. «فَلا تُخْفِرُوا الله فِي ذِمَّتِه»
پرسش اساسی روزگار ما
چرا در طول تاریخ مسلمانان، توسط حکام و گروههای افراطی، پیمان الهی نبوی شکستانده میشود و امروز نیز این شرارت و خیانت توسط گروهای تکفیری و امثالشان در وطن ما و جهان اسلام ادامه دارد، مجریان این بازی خونین ویرانگر چه کسانیاند؟
[1] . صحیح البخاری، ج1 ص 153 ، شماره 384.
[2] – البقره: 104.
[3] – تنویر المقباس عن تفسیر ابن عباس ج1 ص 15. تفسیر آیۀ 104 بقره .
[4] – تفسیر ابن قیم ج1 ص 211 .
[5] – تفسیر فی ظلال القرآن ج1، ص73.
[6]– سنن ابن ماجه ج2 ص 322، باب افتراق الامم قال الشيخ الألباني : صحيح. تعليق شعيب الأرنؤوط : صحيح بشواهده رواه سنن ترمذی و مسند احمد و سنن ابیداود.
[7] – سابق.
[8] – فتح الباری لابن رجب حنبلی: ج3 ص 138.
[9] – فتح الباری بن حجر عسقلانی: ج 6، ص 333.
[10] – عمدة القاری شرح بخاری، ج6ص 336.
[11] – فتح الباری لابن رجب حنبلی: ج3، 136.
[12] – موقوفٌ، هذا لفظُ البخارى، و وافقه الترمذى على الأولى، و النسائى على الروايتين، و أبو داود و النسائى أيضًا على الأولى. و زاد فيها _ بعد قوله تمت بحقها _: تمت لهم ما للمسلمين، و عليهم ما على المسلمين.
[13] – ابن بطال شرح بخاری، ج ۹ص ۱۶۰ .
[14] – بحرالرائق شرح کنزالدقائق، تتمه…. ج 22 ص84.
[15] – رد المحتار: فصل فی وصایا الذمی و… ج 29ص 129.
[16] – درالمختار وحاشیه ابن عابدین _ رد المحتار: ج 4 – ص 41.
[17] – فی المنتقی، منح الروض الازهر فی شرح الفقه الاکبر، ص: 429.
[18] – دعاوی المناوئین لشیخ الاسلام ابن تیمیه: ج: 1ص 87.
[19] – مجموع رسائل و فتوای ابن عثیمین_ شرح لمعة الاعتقاد الهادی الی سبیل الرشاد، ج 5 ص 53.
[20] – عمدة القاری شرح بخاری – باب الایمان وقول النبی، ج 1ص 281.