مولوی حبیب الله حسام مهاجر:
مناسبت این نوشته در آشفته بازار سیاست سفاکی و اقتدار طلبی نامشروع که هروز جان، مال، شرف و کرامت و آزادی را از مردم می گیرد و سبب هجرت دونیم میلیون هموطن از آغوش خانه گرم شدهاست و قتلهای سازمان یافته و هدفمند، فکری، مذهبی، مکتبی، قومی، و سمتی و مسلکی را زیر عنوان اسلامی در اساس کار خود داشتهاند و دروازه تعلیم و تربیه و تحصیل مسدود و مجتمعهای اقتصادی و منابع کسبهکاران خوشکانده شدهاست و سرمایه داران و متخصصین برای همیشه با ناامیدی تام از مملکت بیرون شدند و مردم امنیت روحی، روانی، مادی و معنوی، جانی و اقتصادی ندارند و از طرف دیگر دبدبه فخری فروشی از طرف گروه خوارج همه گوشها را کر نموده است و حتی خوابهای پریشان و باورهای خرافاتی خود را بالای مردم فضل فروشی مینمایند و اسبتداد دینی که بد ترین نوع استبداد نامیده میشود از طریق خواب گذرانی نامشروع و خواب های شیطانی بالای جامعه کُلا میگذارند و میخواهند فریب دهند و نیرنگ بزنند تا دولت ظلم و استبداد قومی و عصبیت جاهلی را استمرار بخشند و صدای آزادی خواهی و عدالت طلبی وکرامت انسانی را به دین شعاری و مقدس نمایی کاذبانه در گلو خفه نمایند و به نام اسلام و شریعت جلو مبارزه و حق خواهی یک ملت چهل میلیونی را بگیرند، بنابراین خواستیم و ضرورت دیدیم که در کنار مردم تشنه لب، خونجیگر، اسیر زنجیر ظلم و افکار جاهلی ادای رسالت نماییم و مقاومت اسلامی ملت باعزت را حمایت و مشروعیت بخشیم و پرده از چهره هیولای جهل، وحشت و بربریت برداریم و از سوی دیگر اسلام ربانی، پیامبر رحمت، مساجد، منابر، مدرسه و مذهب را از دام توطیه استخباراتی و برنامههای نیابتی و جریانهای خوراج مشرب و منحرف دین شعار نجات
دهیم و راه صراطمستقیم را از راه گمراهی در پرتو شریعت اسلامی تبیین و آشکار سازیم و بدون شک همه رسالت داریم خاصتًا علماء ربانی، اهل مدرسه و اهل مسجد ومنبر و اهل دعوت، تعلیم و تربیه و استادان و مربیان، متعلمین و دانشجویان در کنارهم در صف مرصوص قرار گیریم برای نجات مملکت، مردم واسلام ادای رسالت شرعی نماییم و این نوشته قسمت کوچکی از ادای مسئولیت است که به توفیق خداوند متعال انجام دادیم و از آفریدگار جهانیان تمنا داریم که اولا مورد قبول و رضایش قرار گیرد و ثانیا صدقه خیر آخرت و منبع هدایت و تفسیر حق در برابر باطل و گمراهی قرار دهد و جلو گمراه سازی و تجارت دین و ایمان در بدل دنیا گرفته شود و جریان جهل از غرور کاذب بماند و نسل جوان بدکاریهای جریان جهل را از آدرس اسلام و دین رحمت وکرامت و مهربانی به شمار نیارند و الحق والانصاف که اسلام دین مقدس، دین عزت، کرامتی، آزادی و حریت فرزندان آدم است.
خوابهای آشفته و پریشان که تاکنون از سران طالبان در مطبوعات نشر شده و تطبیق آنها بجای شریعت بر مردم تحمیل و هزاران انسان را طعمهی اهداف شوم خود نمودند، به شرح ذیل است:«.حقانی صاحب (مولوی جلال الدین حقانی) سوال کرد خدایا مجاهدین گرسنه هستند، به دروازه کی بروم ؟ از آسمان به حقانی صاحب صدا آمدل که فلان جا بروید، وقتی که حقانی صاحب رفت، دید که دو گوسفند پوست شده به درخت کشال است، برف هم باریده و هیچ نقش قدم دیده
نمیشود»………
با وارد شدن در لینک کتاب را بدست بیاوردید!
خواب های خون آشام طالبان در میزان شریعت اسلام3