پایگاه تفسیر قرآن فروغ زنده گانی:
در شريعت رحمت سنگسار جا ندارد
نويسنده: محمد بن المختار الشنقيطي
اول:
كيفر سنگسار از چالشهاي بزرگ فقهي در تاريخ اسلام به شمار رفته ودرعين زمان يكي أز نمونه هاي اشكار در باب عدول از محكمات قرآني و پيروي از احاديث شاليده بنياد، مي باشد.
تشريح بيشتر موضوع قرار ذيل است :
دوم :
كيفر جرم زنا در آيات قران به اين كتگوريها بيان شده است
١: “جلد” دره زدن زناكاران :”فاجلدوا كل واحدمنهما” (و هريك زناكاران را دره زنيد.)
٢: خانه نشين ساختن زنهاي زناكار بهدف مجازات ( فأمسكوا هن في بيوتهم) و خانمهاي “زنا كار را خانه نشين سازيد.”
٣: زجر دادن مردان زناكار ( فاذواهما) و مردان زناكار را زجر دهيد.”
سوم:
فقها دو ايت بعدي را كه در ان دو نوع كيفر – يعني خانه نشين ساختن زنان زناكار و زجر دادن مردان زناكار وارد شده است – را منسوخ پنداشته اند.
چهارم:
بعد از منسوخ پنداشتن اين دو ايت، تعدادي از فقها به نوع ديگر از جزا – كه همانا رجم يعني سنگسار مي باشد- توافق كردند و اين نوع كيفر را مخصوص محصن و محصنه يعني زناكاران متأهل، دانسته اند.
پنجم:
فقهاي كه معتقد به كيفر سنگسار محصنات اند به اين باور اند كه، خداوند در قرانكريم كيفر اين جرم را عذاب ناميده چنين مي فرمايد: ( و يدرأ عنها العذاب) “… و از وي عذاب را دور مي كند. ( وما علي المحصنات من غداب) ” … و بر محصنات عذابي نيست” و مفهموم اصلي عذاب را به سنگسار منجز به مرگ تفسير و تحليل نموده اند. كه پس پرسش اساسي اينجاست: كدام يك از اينها بهتر گفته اند؟ خداوند يا فقهاي سنگسار انديش!!!
ششم:
فقها، كيفرسنگسار را با استناد به أحاديثي ثابت ساخته امد كه بنيادشان شاليده است. هم از نظر متن و هم از نظر سند ( از منظر درايت و روايت) بتعبير علم حديث، مريض اند يعني پرسش براگيز اند.
درينجا روايت غامدي، روايت داجن و روايت مجنونه را ميتوان بطور نمونه تذكر داد.
هفتم :
احاديث رجم در مجموع محتوِي پليد ترين لكه براي قران كريم است. كه حتا اگر هركسي معتقد به إسلامي بودن سنگسار باشد در حقيقت به نوعي معترف به تحريف قران نير مي باشد. چون اكثر احاديث رجم به همين مفهوم است.
هشتم :
بطور مثال :
در روايت داجن (گوسفند) چنين امده است : ( لقد نزلت آية الرجم والرضاعة فكانتا في صحيفة تحت سرير فلما مات رسول الله (ص) تشاغلنا بموته فدخل داجن فأكلها) يعني “ايت سنگسار و رضاعت (شيرخوارگي) همزبان نازل شدند كه در يك صفحه در زير تخت خواب بود، زماني كه پيامبر اسلام وفات كردند ما مصروف تكفين و تجهيز شديم در همين اثنا گوسفندي داخل اتاق شد و همان صفحه را نوش جان كرد.”
نهم:
در روايت دوم چنين امده است: “قال عمر: لولا أن يقول الناس زاد عمر في كتاب الله لكتبت آية الرجم بيدي”
( اگر مردم من را متهم به اضافه كردن در كتاب خدا نمي كردند، ايت رجم را در قرانكريم بدستان خودم مي نوشتم .)
حال پرسش أساسي اين جاست: حضرت عمر كه با عدالتش شهرت دارد از چه وقتي در قبال كتاب خداوند از اتهام مردم حراس داشت ؟
دهم:
در روايت سوم چنين امده است :”كم تقرؤون سورة الأحزاب؟ قلت: ثلاثا وسبعين آية. قال: قط! لقد رأيتُها وأنّها لتعادل سورة البقرة وفيها آية الرجم” ( پيامبر اسلام از اصحابش پرسيد:” شما سوره احزاب را چند ايت مي خوانيد؟ اصحاب گفتند:” ٧٣ ايت، پيامبر اسلام فرمود:” هرگز نه! من سوره احزاب را معادل سوره بقره ميدانم و در ان ايت رجم نيز موجود است)
يازدهم:
يكي از جالبترين حديثي كه در بابت سنگسار روايت شده است همانا حديثي است كه در ابو داوود و مسند احمد امده است:” أتيَ عمر بمجنونة قد زنت، فاستشار فيها أناسا، فأمر بها عمر أن ترجم ” حتى أقنعه علي بتركها”
(در روز گار خلافت حضرت عمر، يك خانم زناكار را كه مجنونه نام داشت، نزد وي أوردند. حضرت عمر (رض) بعد از پرس و پال در رابطه به قضيه، امر نمود تا اين خانم سنگسار شود. ولي بعدا حضرت علي (ك) ويرا قناعت داد و از حكم سنگسار صرف نظر كرد!)
دوازدهم:
وقتي در مجموع به روايات نقل شده پيرامون حكم سنگسار نگاه كنيم بخوبي در ميابيم كه اسناد همه اين احاديث از نگاه روايت داراي مشكلات جدي علمي مي باشد. ولي مهمتر و جدي تر از همه چالشهاي موجود در متن اين أحاديث است، كه در مجموع با نصوص صريح قرآني در تضاد اند و ازطرف ديگر متضمن نوع از تحريف در قرانكريم نيز مي باشند.
سيزدهم:
يك از مشكلات ديگري كه در احاديث رجم موجود است اين است كه، احاديث رجم كيفر محصنه را سنگسارِ منجر به مرگ تلقي نموده است. اين در حاليست كه قرانكريم كيفر محصنه را نصف كيفر محصن قرار داده است.