حدیث پنج؛ حق حیات، حق الهی انسان

برگرفته شده از کتاب جریمۀ مسلمان کشی در پرتو چهل حدیث نبوی

نویسنده: حبیب الله حسام مهاجر

[5] و عن أَبي هريرة رضي اللَّه عنه، أَن رسولَ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: «أَتَدْرُون من الْمُفْلِس؟» قالُوا: الْمُفْلسُ فِينَا مَنْ لا دِرْهَمَ لَهُ وَلا مَتَاع. فقال: «إِنَّ الْمُفْلِسَ مِنْ أُمَّتِي مَنْ يَأْتِي يَوْمَ الْقيامةِ بِصَلاةٍ وَصِيَامٍ وزَكَاةٍ، ويأْتِي وقَدْ شَتَمَ هذا، وقذَف هذَا وَأَكَلَ مالَ هَذَا، وسفَكَ دَم هذَا، وَضَرَبَ هذا، فيُعْطَى هذَا مِنْ حسَنَاتِه، وهَذا مِن حسَنَاتِه، فَإِنْ فَنِيَتْ حسناته قَبْلَ أَنْ يقْضِيَ مَا عَلَيْه، أُخِذَ مِنْ خَطَايَاهُمْ فَطُرحَتْ علَيْه، ثُمَّ طُرِح في النَّارِ».[1]
[5] از ابوهريره (رضي الله عنه) روايت است که: رسول الله (صلي الله عليه وسلم) فرمود: «آيا مي‌‌دانيد مفلس کيست؟» گفتند: مفلس در ميان ما کسي است که درهم و متاعي (پول و ثروت) ندارد. رسول اکرم (صلي الله عليه وسلم) فرمود: «مفلس در ميان امتم کسي است که در روز قيامت با انبوهی از (اعمال نیک) مانند نماز و روزه و زکات مي‌‌آيد، در حالي‌‌که اين را دشنام داده و اين را به زنا متهم ساخته، مال اين را خورده، خون اين را ريخته و اين را لت‌وکوب کرده است. سپس از نيکي‌‌ها و حسناتش (اخذ شده و به کسی که او را که دشنام داده) داده مي‌‌شود. پس از آن از حسنات و نيکي‌‌هايش (اخذ شده و به ترتیب به کسانی که تهمت به زنا زده، مال آن‌‌ها را خورده، خون آن‌‌ها را ریخته، و لت‌وکوب کرده است و…) داده می‌‌شود، اگر حسناتش قبل از اداي حقوقی که بر عهدۀ او است، تمام شود، از گناهان‌‌ آن‌‌ها گرفته شده و بر دوش او نهاده شده و سپس او را در آتش دوزخ می‌اندازند.»

موضوع حدیث

موضوع و مقصد در حدیث؛ تقویت تفکر و عقیدۀ آخرت‌طلبی، اثبات حقانیت قیامت، حساب و میزان در آن روز و تعریف مفلس حقیقی و بیان اولویت‌های واجبات شرعی مثل اقامۀ نماز، ادای زکات، استمساک ماه رمضان، و اولویت‌های منهیات شرعی مثل حرمت دشنام، تهمت، خوردن مال، ریختن خون، رساندن اذیت جسمی و روحی و معنوی به مردم و خلاصه در این حدیث موضوع اهم رعایت حقوق خدای متعال و حقوق مردم است، تلف حق خدا و مردم، یا حق یکی از دو، باعث زیان دنیا و آخرت است.

درس‌هایی از حدیث نبوی

یکم: عقیدتی، فکری
محور اصلی و موضوع عقیدتی آن؛ قیامت، قصاص و تصفیه‌حساب مظلوم از ظالم:
۱_ اثبات پرپایی قیامت به عنوان یک حقیقت مسلم اعتقادی.
۲_ اثبات زنده‌شدن بعد از مرگ در روز قیامت.
۳_ اثبات حساب و کتاب و تجسم اعمال و میزان در روز محشر.
۴_ اثبات اجرای قصاص میان ظالم و مظلوم در روز حساب.
۵_ در حقیقت موضوع این حدیث نبوی شرح مصداقی این آیات است که انسان به آن ایمان راسخ داشته باشد. الله متعال می‌فرماید: «وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنشُورًا»[2] «و هر انسانی، اعمالش را بر گردنش آویخته‌ایم؛ و روز قیامت، کتابی برای او بیرون می‌آوریم که آن را در برابر خود، گشوده می‌بیند! (این همان نامۀ اعمال اوست!).
۶_ انسان آن‌چه را در دنیا به انجام رسانده در قیامت می‌بیند. الله متعال فرمود: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»[3] «پس هر کس هم‌‌وزن ذرّه‌ای کار خیر انجام دهد آن را می‌بیند! و هر کس هم‌وزن ذرّه‌ای کار بد کرده آن را می‌بیند.»

دوم: فقهی
در نص حدیث، اولویت‌های نظام شرعی در حوزۀ عقاید، فرایض، واجبات و محرمات و منهیات منظم و مرتب بیان شده است:
۱_ شریعت اسلامی در ترتیب احکام عملی درجات قائل است و در اصول اهمیت و اولویت به فرض می‌دهد، سپس به واجب و سنت و مستحب و به مقتضای ایمان و اعمال صالحه؛ حکمی را که خدای متعال اهمیت داده و اولویت بخشیده، مومنان به آن اهمیت می‌دهند و در اولویت عملی قرار می‌دهند و در این رمز دینداری، پیروزی و رستگاری است.
۲_ شریعت اسلامی در ترتیب منهیات نیز درجات قائل است و در اصول اهمیت و اولویت اجتناب را از محرمات قطعی شروع می‌کند؛ شخص مؤمن را لازم است آن‌چه خدای متعال اهمیت و اولویت به اجتناب داده، با تمام توان در اجتناب آن اهمیت و اولویت بدهد تا مایۀ سعادت و خوشبختی او قرار گیرد و رمز دینداری و نجات عذاب باشد.
۳_ رعایت اولویت‌ها را در حدیث معاذ (رضی الله عنه) می‌خوانیم: پیامبرصلی الله علیه وسلم فرمود: «إِنَّكَ تَقْدَمُ عَلَى قَوْمٍ أَهْلِ كِتَابٍ، فَلْيَكُنْ أَوَّلَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ عِبَادَةُ اللَّهِ، فَإِذَا عَرَفُوا اللَّهَ فَأَخْبِرْهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ فَرَضَ عَلَيْهِمْ خَمْسَ صَلَوَاتٍ فِى يَوْمِهِمْ وَلَيْلَتِهِمْ، فَإِذَا فَعَلُوا، فَأَخْبِرْهُمْ أَنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَيْهُمْ زَكَاةً {تُؤْخَذُ} مِنْ أَمْوَالِهِمْ وَتُرَدُّ عَلَى فُقَرَائِهِمْ، فَإِذَا أَطَاعُوا بِهَا فَخُذْ مِنْهُمْ، وَتَوَقَّ كَرَائِمَ أَمْوَالِ النَّاسِ»[4]
«از ابن عباس (رضی الله عنهما) روایت است که می‌گوید: زمانی که رسول‌الله (صلی الله علیه وسلم) معاذ را به یمن فرستاد، به او فرمود: تو نزد کسانی می‌روی که اهل کتاب‌اند؛ بنا بر این باید اولین چیز که به آن دعوت می‌کنی، گواهی دادن به کلمۀ توحید باشد وقتی که در این مورد از تو اطاعت کردند و خدا را شناختند، مرحلۀ دوم، خبر دهید که خدای متعال برایشان هر شبانه روز پنج نماز را فرض کرده است؛ اگر در این مورد از تو اطاعت کردند، به آن‌ها اعلام کن که الله(جل‌جلاله) زکات در اموال را بر آنان فرض نموده که از ثروتمندان ایشان گرفته شده وبه فقیران‌شان داده می‌شود. چون در این مورد از تو اطاعت کردند، از گرفتن اموال قیمتی آن‌ها به عنوان زکات بپرهیز و از دعای مظلوم بترس، زیرا هیچ حجابی میان الله و دعای مظلوم وجود ندارد.»
خوشبختانه همۀ عرصه‌های زندگی در شریعت اولویات خاص خود را دارند. درحدیث معاذ، اولین گام توحید، دوم فرضیت نماز، سوم فرضیت زکات است. محل مصرف زکات فقراء و برحذر داشتن از ظلم و آه مظلوم، درجه‌بندی شده است. بی‌گمان اسلام آیین نظم و انضباط است.

سوم: تربیتی
_ از مدرسۀ نبوی می‌آموزیم: يکی از روش‌‌های بسیار زیبای آموزش دین، پرسش و پاسخ است. رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) از این روش همیشه بهره می‌‌بردند. در اصلاحات و دعوت به سوی الله متعال در جامعه الگوگیری و استفاده کنیم. «أَتَدْرُون من الْمُفْلِس؟»
_ بر جامعۀ جاهلی عرب، جهان‌‌بینی مادی‌‌گرایانه و دنیاگرایانه حاکم بود. از واژگان، تنها واژگان مادی‌‌گرایانه و دنیاگرایانه در ذهن داشتند. هم‌نشینان مجلس پیامبر نیز به اساس همان منطق پاسخ دادند. انسان اکثراً موجود سطحی و ظاهرنگر است، از این جهت امروز نیز منطق مادی‌گرایی و دنیاگرایی بر جوامع اسلامی حاکم شده است، در جوامع غیر اسلامی نیز همین منطق کاملاً حاکم است.«قالُوا: الْمُفْلسُ فِينَا مَنْ لا دِرْهَمَ لَهُ وَلا مَتَاع»
_ می‌آموزیم: کار پیامبرانه است که از همان واژگان کاربردی در جامعۀ مخاطب استفاده کند، اما آن‌‌ها را تحول دینی و معنوی داده و به وسیلۀ واژگان مردم را هدایت کند. چنان‌چه پیامبر (صلی الله علیه وسلم) از واژۀ «مفلس» تعریف معنویت‌‌گرایانه و آخرت‌‌گرایانه ارائه کرده و به این وسیله مردم را به سوی آخرت جهت‌‌دهی کرد. «إِنَّ الْمُفْلِسَ مِنْ أُمَّتِي مَنْ يَأْتِي يَوْمَ الْقيامةِ ….»
_ تنها انجام عبادات دینی مانند نماز، روزه و زکات و حج برای رضایت الله متعال و رفتن به بهشت کافی نیست، بلکه حفظ حقوق انسان‌‌ها نیز ضروری است، زیرا حفظ حقوق انسان‌‌ها نیز دستور پروردگار است. نقض حقوق انسان‌ها باعث نارضایتی الله متعال و رفتن انسان به دوزخ می‌‌شود. «إِنَّ الْمُفْلِسَ مِنْ أُمَّتِي مَنْ يَأْتِي يَوْمَ الْقيامةِ بِصَلاةٍ وَصِيَامٍ وزَكَاةٍ»
_ حق حفظ آبرو از زبان بد و زبان منافقانه، نخستین حق معنوی انسان است که در رابطۀ روزمرۀ انسان‌ها با یکدیگر باید مکارم اخلاق رعایت شود. الله متعال و رسول او این حق را برای انسان تسجیل کرده‌اند. دشنام، وسیله‌ای است که باعث نقض حق آبرو می‌شود، بنابراین، نباید مسلمان به مسلمان دیگر دشنام بدهد زیرا که باعث نارضایتی الله متعال، ناکامی در آخرت و رفتن انسان به دوزخ می‌شود. «وقَدْ شَتَمَ هذا …»
_ حق حفظ حیثیت و شخصیت انسان از گمان بد و تهمت ناروا، حقی است که الله متعال و پیامبر صلی الله علیه وسلم برای انسان تسجیل کرده‌اند؛ از گناه کبیره شمرده و قاذف را به حد هشتاد دره محکوم کردند. انسان مسلمان باید این حق را حفظ و رعایت نماید. این حق با نسبت دادن به زنا و لواط و… نقض می‌شود. مسلمان حق ندارد که مسلمان و یا انسانی را تهمت و نسبت زنا و لواط و… دهد. این عمل نقض حق برادر دینی و انسانی او شده، سبب نارضایتی الله متعال، ناکامی در دادگاه الهی، مفلس شدن در روز آخرت و رفتن به دوزخ می‌‌شود «وقذَف هذَا»
_ حق مالکیت، حق داشتن ثروت از راه حلال، حق الهی است که الله متعال و رسول او برای تمامی انسان‌ها تسجیل کرده‌اند. هیچ کسی حق ندارد که این حق را نقض و پامال کند. پامال کردن این حق، باعث مفلس‌شدن، ناکامی در دادگاه الهی و رفتن به دوزخ می‌شود. «وَأَكَلَ مالَ هَذَا»
_ حق حیات، از اساسی‌ترین حقوق الهی انسان است. در آیات و احادیث تأکید فراوان بر حفظ آن شده است. هیچ کسی حق ندارد، مگر دستگاه قضاء عادلانه و با صلاحیت که حکم بر سلب حق حیات از انسان کند. سلب حق حیات باعث مفلس شدن مسلمان، ناکامی در دادگاه الهی و رفتن به دوزخ می‌‌شود. «وسفَكَ دَم هذَا»
_ مالکیت بر بدن، حق اساسی انسان و حق الهی است که خداوند برای انسان اعطاء کرده است. هیچ کسی حق ندارد انسانی را لت‌وکوب کند. هیچ دولتی حق ندارد که انسان را شکنجه کند و انجام آن باعث مفلس شدن شکنجه‌گر، نارضایتی الله متعال و رفتن او به دوزخ می‌‌شود. «وَضَرَبَ هذا»
_ یکی از راه‌‌های مجازات عادلانۀ الهی، اخذ ثروت‌‌های معنوی، یعنی پاداش‌‌ها و حسنات انسان ناقض حقوق، و دادن آن به انسانی است که حقوق او نقض شده است. بدین‌‌گونه توسط قصاص جبران می‌‌کند. این عادلانه‌‌ترین سیستم دادگاهی است. «فيُعْطَى هذَا مِنْ حسَنَاتِه، وهَذا مِن حسَنَاتِه»
_ یکی از راه‌‌های دیگر مجازات عادلانۀ دادگاه الهی، انداختن گناهان کسی که حقوق او نقض شده است بر گردن فردی که ناقض حقوق آن شده است. بدین گونه ناقض حقوق بشر، همان‌گونه که با نقض حقوق انسان درد و رنج بسیار را در دنیا بر آن‌ها تحمیل کرده بود، در آخرت درد و رنج گناهان آن‌‌ها را تحمل می‌کند. «فَإِنْ فَنِيَتْ حسناته قَبْلَ أَنْ يقْضِيَ مَا عَلَيْه، أُخِذَ مِنْ خَطَايَاهُمْ فَطُرحَتْ علَيْه»
_ حقوق اساسی انسان که در حدیث آمده است مانند حق حیات، حق آبرو، حق مال، حق حفظ بدن انسان، حقوقی است که الله متعال آن را رسمی شناخته است. الله متعال رعایت این حقوق را از فرد و دولت مسلمان طلب کرده است. هر کسی که این حقوق را نقض کند، باعث نارضایتی الله متعال شده و مجازات او دوزخ است. «ثُمَّ طُرِح في النَّارِ».
_ به اساس این آیات کریمه و حدیث فوق، رستگاری و سعادت در روز محشر است و زیان اصلی و رسوایی سخت و دردناک در روز قیامت واقع می‌‌شود که به سبب اعمال ناپسند و قبیح مانند خون‌‌ریزی، فساد، شرارت و ستمگری به دادگاه الهی کشانده می‌‌شوند و در آن‌جا توشه‌‌ای اخروی ندارند، همۀ اعمال وبال گردن او شده و چهره‌‌های غبارآلود، قامت خمیده، خوار به میدان حساب قرار می‌‌گیرند؛ دلیل آن اصلی عدم رعایت حق خدا و مخلوق است.

پرسش اساسی روزگار ما

چرا بسیاری از مسلمانان، بالخصوص گروه‌های تروریستی که در میان مسلمانان شکل گرفته است، به عبادات ظاهری اسلام مانند نماز، روزه، زکات و حج توجه بسیار دارند، اما در عین حال حقوق مردم را نقض می‌کنند؛ می‌کشند؛ دشنام می‌دهند؛ مال مردم را می‌خورند و مردمان بی‌گناه را شکنجه وعذاب گوناگون می‌دهند؟

[1]صحیح مسلم، باب تحریم الظلم، ج8ص18.
[2] – الإسراء: 13.
[3] – الزلزلة: 7و8.
[4] – صحیح البخاری، ج2 ص 505 ، شماره: 1331 . حکم حدیث: متفق عليه.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا