[۱۵] عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: «اجْتَنِبُوا السَّبْعَ المُوبِقاتِ»؛ قالوا: يا رَسولَ اللَّهِ وما هُنَّ؟ قالَ: «الشِّرْكُ باللَّهِ، والسِّحْرُ، وقَتْلُ النَّفْسِ الَّتي حَرَّمَ اللَّهُ إلَّا بالحَقِّ، وأَكْلُ الرِّبا، وأَكْلُ مالِ اليَتِيمِ، والتَّوَلِّي يَومَ الزَّحْفِ، وقَذْفُ المُحْصَناتِ المُؤْمِناتِ الغافِلاتِ.»[1]
[۱۵] از ابو هریره ( رضی الله عنه) روایت است که رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «از هفت گناه نابودكننده اجتناب كنيد». گفتند: اي رسول خدا! این هفت گناه چیستند؟ فرمود: «1) شرك به خدا؛ 2) سحر و جادوگری؛ 3) كشتن انسان بيگناهی که خداوند متعال خون او را حرام کرده است، مگر به حق؛ 4) خوردن ربا؛ 5) خوردن مال يتيم؛ 6) فرار و پشت کردن به دشمن در روز نبرد؛ و 7) تهمت زنا به زنان پاكدامن مؤمن ناآگاه از آن چیزهایی که تهمتگران به آنها تهمت بستهاند».
موضوع حدیث نبوی
الف: مقصد حدیث نبوی، رهنمود فکری و عملی به هدف رسیدن انسان به سعادت و رستگاری دنیا و آخرت است که با رعایت کامل حقوق پروردگار جهانیان و رعایت حقوق مردم محقق میگردد.
ب: موضوع حدیث نبوی، معرفی گناهان مرگبار، ویرانگر فرد، جامعه و دولت اسلامی است. هفت گناه را از نوع اولویتبندی آسیبهای تبهکار و جرائم ضد شرع، ضد مصالح عقل، ضد مصالح و منافع دنیا و آخرت بشریت مشخص میسازد، و پیامبرﷺ به سختترین عذاب دنیوی و اخروی هشدار و بیم میدهد که مسلمانها از آن دوری نمایند و پرهیز کنند که مایۀ نجاتشان، اجتناب کامل از این گناهان ویرانگر است.
درسهایی از حدیث نبوی
یکم: عقیدتی، فکری
۱_ هر نوع شرکورزی به الله متعال، عبادت، ربوبیت و اسماء و صفات، از گناهان هلاککننده و ویرانگر است. «الشِّرْكُ باللَّهِ»
۲_ سِحر و جادو از نظر قرآن کفر خوانده شده است و از گناهان هلاککنندۀ اعتقادی است. «والسِّحْرُ»
۳_ کشتن و ریختن خون مسلمان، شکستن حریم ممنوعۀ الهی و بدترین عمل کفرآمیز و گمراهگرانه و هلاککنندۀ جامعۀ بشری است. «وقَتْلُ النَّفْسِ الَّتي حَرَّمَ اللَّهُ إلَّا بالحَقِّ»
۴_ سودخواری از گناهان هلاککنندۀ جامعه و اعلان جنگ با خدا و پیغمبر است. «وأَكْلُ الرِّبا»
۵_ خوردن مال یتیم از گناهان هلاککننده و در حقیقت خوردن آتش دوزخ است. «وأَكْلُ مالِ اليَتِيمِ»
۶_ فرار از میدان جهاد از گناهان هلاککننده و کمک به دشمنان اسلام است. «والتَّوَلِّي يَومَ الزَّحْفِ»
۷_ بستن تهمت به زنان مسلمان از گناهان هلاککننده و حرمتشکنی ناموس امت است. «وقَذْفُ المُحْصَناتِ المُؤْمِناتِ الغافِلات»
دوم: فقهی
_ کار فقها و مجتهدین تثبیت اولویات احکام شرعی در حوزۀ فکری و احکام عملی است و در این حدیث پیامبرﷺ با زبان وحیانی درجهبندی آسیبها و چالشها را با دقت نموده و این فقها و مجتهدین هستند که مراتب احکام شرعی اوامر و نواهی را بر مکلفین آن، به فرض، واجب، سنت، مستحب و مباح درجهبندی نمودهاند و نواهی را با حرام، مکروه تحریمی و مکروه تنزهی ترتیب کردهاند.
_ دایرةالمعارف حدیثی، شرح و فقه الحدیث را اینگونه بیان میکند: «المُوبِقات» عبارت از گناهان مخرب، هلاککننده و مرگبار هستند. به همین دلیل مرگبار نامیده شدند که صاحب خود را هلاک میکنند به اثر عذاب آن در دنیا، و در آخرت داخل جهنم میسازد.
_ پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) در این حدیث امت خود را از مصیبتهای هفت گناه هلاککننده برحذر میسازد و هشدار میدهد و امتش را دستور میدهد که از این جرائم دوری و اجتناب نمایند. وقتی که از پیامبرمکرم اسلام پرسیدند هلاککنندهها چیست؟ فرمود:
۱_ اولین مهلکات شرک آوردن به الله متعال است؛ و شرک به دو نوع است:
یک، اینکه بنده برای الله (عز اسمه) انباز و همتا قرار دهد و غیر خداوند(جل جلاله) را عبادت و پرستش کند؛ از قبیل سنگ، درخت و اشیای دیگر.
دو، شرک خَفِی همان ریا است، و آن در زوایای دلها و خفایا و اسرار نفوس پنهانی نفوذ میکند و هیچ موجودی جز خدای علاَّمُ الغُیوب، دانای غیب، نمیداند و آگاه نیست.
۲_ دومین مهلکات جادوست که بر دو قسم است:
اول، عقد، دم و خواندن طلسمهایی است که جادوگر به آن متوسل میشود وبه استخدام و کارگیری شیاطین رو میآورد و ارادۀ ضرررسانی به مسحور دارد؛ ولکن الله متعال میفرماید: «وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ».[2] (البقرة:102) «و حال آنکه بدون اجازۀ خداوند نمیتوانند به وسیلۀ آن به کسی زیانی برسانند.»
دوم، داروهایی که تأثیر بر بدن، عقل، اراده و میل سحرشده میگذارند و از اراده و میل اصلی او منصرف میسازند.
۳_ سومین مهلکات، کشتن نفسی است که خدای متعال کشتن آن را بدون حق حرام ساخته است. آن نفس معصوم، به واسطۀ اسلام و یا ذمه، و یا عهد و یا امان میباشد. این قول پیامبر «إلَّا بِالحقِّ» یعنی مانند گرفتن قصاص، یا اجرای حد شرعی و یا ارتداد و خروج از دین اسلام است که در محاکم با صلاح، مستحق مجازات شناخته میشوند.
۴_ چهارمین مهلکات، سودخوری است. ربا و سود، زیادت یکی از دو بدل متجانس بدون مقابل و عوض است. این همان ظلم و ستم برای انسان میباشد و خوردن مال مردم به روش باطل و حرام ظلم و ستم است و محاربه و اعلان جنگ در برابر الله متعال و پیامبرش است، چنان که قرآن بیان نموده است و خوردن سود را در این حدیث تخصیص داد که بزرگترین نوع استفاده از مال حرام، خوردن آن است.
۵_ پنجمین مهلکات، خوردن مال یتیم است که همان تلفکرن مال یتیم میباشد و خوردن مال یتیم در حدیث به همین دلیل تخصیص یافت که مقصود غالب از مال خوردن، آن است.
۶_ ششمین مهلکات، فرار از میدان جهاد در برابر دشمنان خدای متعال و پیامبرش است. در وقت نبرد با کفار و یا خوارج و بغاوتگران که به ضد دولت مشروع و مردمی خروج کردند، مگر اینکه فرار به بهخاطر تدبیر و فریب دشمن باشد؛ چنان که خدای متعال فرمود: «إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ»[3] «مگر آنکه [هدفش از کنارهگیری] برای حملۀ دوباره و یا به قصد پیوستن به گروهی [دیگر باشد].»
۷_ هفتمین مهلکات، تهمتزدن به زنان پاکدامن مؤمن و غافل است. مراد از تهمتزدن، اتهام زنا است؛ و زنان پاکدامن در واقع زنان غافلاند و از تیر اتهام فاسقان پاک و بری هستند؛ خصوصاً اتهامی که اهل فسق و فجور بر ایشان میبندند. «وَقَذْفُ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ»
ذکر هفت گناه مرگبار برای حصر نیست و در منافات به گناهان کبیرۀ دیگر قرار ندارد که در سنت نبوی بیان شده است؛ مثل شهادت دروغ، زنا با زن همسایه، نافرمانی پدر و مادر، و قسم دروغ، حلالساختن خانۀ خدا. پیامبرمکرمﷺ آگاهترین مسئول به شرایط آن روز بود و امروز نیز توسط وحی مرحلهوار مطابق نیاز و ضرویات بشری و امت با رعایت اولویتهای جامعۀ انسانی بیان شده است.
خداوند متعال جزای قتل نفس را از زشت ترین زشتیها گردانید، از بزرگترین مظالم در حکم قضائی قرارداد، و در روز قیامت اولین حساب و فیصله را از قاتل می گیرد، ابن مسعود رضی الله عنه، روایت کرد: پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «أول ما يقضى بين الناس يوم القيامة في الدماء »[4] ” روز قیامت اولین محکمه و دادگری در میان در مورد خون ها است”. ) [5]
سوم: تربیتی
_ اساس زندگی جامعۀ اسلامی، استوار به ایمان خالص توحیدی است. شرک، همتا قرار دادن به توحید و عبادت خدای متعال است. بیگمان شرکورزیدن به الله متعال ویا قائلشدن همتا برای او به هر شکلی و نوعی باشد، مادر عوامل ویرانگر فرد، جامعه و دولت اسلامی است. وظیفۀ ما این است که نباید بگذاریم که شرک به ساحت وجودی زندگی ما مسلمانان راه پیدا کند. در غیر آن همه ویران میشویم. «الشِّرْكُ بِاللَّهِ»
_ سحر و جادوگری، دوری انسان از حقیقت و سنتهای الهی است که فرد، جامعه و دولت اسلامی بر آن بنا یافته است، و هرگاه دینمداری و عقلگرایی از جامعه رخت ببندد، آن جامعه به سوی پوچی و بیهودگی و تکیه بر خیالات و غیبگوییها و… حرکت میکند. از این جهت سحر در درجۀ دوم بعد از شرک قرار دارد. جامعۀ قرآنی و تربیتیافتۀ تعالیم اسلام، رفتن به خرافات را نمیپذیرد و هلاکتبار میداند. «والسِّحْرُ»
_ حفظ نفس از بزرگترین مقاصد شریعت اسلام است. در اصل اسلام برای هدایت انسان آمده است تا سعادت دنیا و آخرت را کسب کند. با مرگ انسان تمامی برنامههای اسلام نابود میشود. از این جهت اسلام به حفاظت جان و حیات انسان ارزش قائل است. فرد، جامعه و دولت اسلامی مکلف هستند که با تمامی راههایی که باعث از بین رفتن حیات انسان میشود و حق حیات را از میان میبرد، مبارزه کنند. از همین جهت قتل سومین عامل ویرانگر زندگی جامعۀ بشری خوانده شده است. «وَقَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ»
_ اسلام باورمند به نظام اقتصادی غیر ربوی است؛ زیرا گسترش ربا در یک جامعه باعث ظلم و طبقاتیشدن جامعه میشود. فقیران را فقیرتر میسازد و سرمایهداران را سرمایهدارتر، ظلم و ستم طبقاتی کمرشکن جامعه را زمینگیر میکند و میباید جامعۀ اسلامی مطابق تعالیم الهی از نسل مؤمن و مفید و خیرخواه تشکیل گردد. بنابراین رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) اقتصاد ربوی را چهارمین عامل ویرانگر جامعه میداند. «وَأَكْلُ الرِّبَا»
_ نظام تأمین اجتماعی و حمایت از مستضعفان، یکی از برنامههای اساسی اسلام است. یتیمان، به علت از دست دادن پرورشدهندۀ خود یعنی پدرانشان، مستضعف میشوند. اسلام از خوردن مال یتیمان به شیوۀ ناروا منع میکند، زیرا باعث ویرانی حق مستضعفان میشود. مسلمًا در سطح اجتماع، یتیم نماد استضعاف است که باید از یتیم و همه مستضعفان مانند معلولان، بیخانمانها، فقرا و… حمایت صورت گیرد. از این جهت است که خوردن مال یتیم به عنوان پنجمین عمل ویرانگر برشمرده شده است. «وَأَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ»
_ جامعه و دولت اسلامی نیازمند یک قدرت و فن دفاعی قوی است. در واقع تقویت و ساختن و نگهبانی از این سیستم قوی دفاعی، جهاد است. فرار کردن از میدان نبرد، به معنای این است که ترک فرض دفاع صورت میگیرد. از همین جهت است که فرار از میدان جهاد، ششمین گناه کبیره است. «وَالتَّوَلِّي يَوْمَ الزَّحْفِ»
_ از مقتضیات ایمان و از وجائب شرعی مومنان در جامعه و قلمرو دولت اسلامی، دینمداری، مسئولیتشناسی و فضیلتگرایی، حفظ آبرو و عزت همگانی، خصوصاً زنان مؤمن و پاکدامن است. اسلام حد قذف را بر بدآموزان مقرر داشته است که تهمتزنان به زنان و مردان مؤمن و پاکدامن را مهار کند تا جرئت آبروریزی مؤمنان را نکنند. پس فرد، جامعه و دولت اسلامی وظیفه دارند از هفتمین عامل ویرانگر پرهیز و اجتناب کنند و لزوماً برای حفظ آبروی مادران جامعه تلاش خستگیناپذیر انجام دهند. «وَقَذْفُ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ»
_ الحق والانصاف، جامعۀ اسلامی دارای ستونهایی است که بر آن استوار است. این ستونها را از زبان رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) میخوانیم: ۱) دین توحیدی خالص؛ 2) عقلگرایی سالم و دوری از خرافات؛ 3) نگهبانی از جان و نفس شهروندان؛ 4) اقتصاد بدون ربا؛ 5) پشتیبانی از یتیمان، فقرا و مستضعفان؛ 6) نظام و قدرت دفاعی مستحکم؛ 7) سیستم اجتماعی به دور از آلودگیهای شهوانی.
نظام و آیین آسمانی در مجموع به هدف رد تمام انواع شرک و تحقق توحید الهی نازل یافتهاند و آخرین دین و آخرین پیامبرﷺ، آخرین کتاب و شریعت به هدف تبلیغ توحید و هدایت و رهبری جامعۀ بشری به محور توحید خالص و یکتاپرستی و تشکیل جامعۀ موحد و بافضیلت و مزین به مکارم اخلاق است و بیگمان رمز سعادت و پیروزی امت رسول اللهﷺ در پیروی کتاب و سنت آن میباشد.
پرسش اساسی روزگار ما
احکام شریعت واضح و روشن شد. حال چگونه است که جوامع مسلمان در سراشیب ویرانگری قرار گرفتهاند و پیروان این گناهان ویرانگر در حال افزایش و رسیدن به اقتدار هستند؟ چه باید کرد و رسالت شرعی و امتی بودن مان چیست؟
[1] – صحیح البخاری، ج 3 ص 1017، شماره: 2615.
[2] – البقره: 104.
[3] – الانفال: 16.
[4] – صحیح البخاری، ج5 ص 2394،شماره6168.
[5] – الفقه علی مذاهب الاربعه، ج5 ص 120.