[18] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ النَّبِيِّ قَالَ:«لَزَوَالُ الدُّنْيَا أَهْوَنُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ قَتْلِ رَجُلٍ مُسْلِمٍ».[1]
[18] از عبدالله بن عمرو (رضی الله عنه) روایت است که رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «زوال و نابودی دنیا [(از نظر اهمیت و بزرگی)] نزد خداوند متعال، کماهمیتتر و سبکتر از ریختن خون انسان مسلمان است!»
موضوع حدیث نبوی
مقصد حدیث: بیان و تثبیت جایگاه سترگ کرامت، مصونیت خون و حیات انسان است.
موضوع حدیث: نخست اینکه دنیا نزد الله متعال ارزشمند است و آن را بدون هدف متعالی و سترگ خلق نکرده است و بسیار مهم و ارزشمند است. دوم اینکه، در میان همۀ مخلوقات الله متعال، انسان از ارزش والا برخوردار است. سوم اینکه، در میان انسانها، انسان مسلمان از ارزش والاتر برخوردار است. بنابراین، در حدیث، عظمت و جایگاه متعالی انسان بیان شد که از همۀ هستی ارزش و قدر انسان نزد پروردگارش بالا و والاست. بدینگونه است که مصالح انسان را در دفاع از خون و نفس انسان تبیین کرد و کشتن یک انسان مسلمان را سنگینتر از زوال جهان هستی برجستهسازی کرد.
درسهایی از حدیث نبوی
یکم: عقیدتی، فکری
۱_ انسان با ایمانِ راسخ میتواند که انسان مکرم، مرکب از روح الهی و دستساخت خداوند را حفظ حرمت نماید. «لَزَوَالُ الدُّنْيَا أَهْوَنُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ قَتْلِ رَجُلٍ مُسْلِمٍ»
۲_ این از حقایق واضح و روشن است. کسانی که جهان هستی، خصوصاً نظام و آیات تکوینی را به باد مسخره گرفتند و یا بیهوده اندیشیدند، در عقیده و فکر کافرند و به همین دلیل در برابر آیات و احکام نظام شرع و تکلیف شرعی بیباکانه، ستمگرانه، مفسدانه و تبهکارانه عمل مینمایند، خدای متعال از این حقیقت شگفتانگیز پرده برمیدارد و دانسته میشود که میان نظام شرع و نظام تکوینی، نظم هماهنگ وجود دارد. فرمودند: «وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ»[2]
ترجمه: ما آسمانها و زمين و چيزهایي را كه در بين آن دو است، بيهوده نيافريدهايم. اين، گمان كافران است [و انگارۀ انديشۀ بيمار ايشان]؛ واي بر كافران ! به آتش دوزخ دچار ميآيند.
۳_ خدای متعال میان اهل ایمان و صلاح و اهل فساد و شرارت خط فاصل ایجاد کرده است. «أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ»
ترجمه: آيا [با حكمت و عدالت ما سازگار است] كساني را كه ايمان ميآورند و كارهاي شايسته انجام ميدهند، همچون تباهكاران [و فساد پيشگان در زمين] بهشمار آوريم ؟ و يا اينكه پرهيزگاران را با بزهكاران برابر داريم؟.
۴_ پیمودن راه اسلام و اتباع قرآن کریم و سنت نبوی کار عقلا و خردمندان واقعی است، «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ»
ترجمه: [اي محمّد! اين قرآن] كتاب پرخير و بركتي است و آن را براي تو فروفرستادهايم تا دربارۀ آيههايش بينديشند، و خردمندان پند گيرند.
سید قطب شهید (رحمةالله) طوری تفسیر میکند که قلب مؤمن شفایاب میشود و به اسلام خود میبالد. فرمود: «بدین منوال، در این آیههای سهگانه، آن حقیقت سترگ و شگرف و فراگیر و دقیق و ژرف، با همۀ اطراف و جوانب و شاخهها و حلقههایش بیان میشود.
آفرینش آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست بیهوده نبوده است و بر باطل استوار نگردیده است. بلکه به حق آفریده شده است و به حق استوار گردیده است. از این حقِ بزرگ است که سایر حقها جدا میشود: حق در خلافت زمین، حق در فرمانروایی بر مردمان و داوری در میانشان، حق در راست و درست گردانیدن احساسها و اندیشهها و اعمال و افعال انسانها و… بدین خاطر است که کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای پسندیده کردهاند، همسان مفسدان و تباهکاران در زمین نخواهند بود، و ارج و ارزش پرهیزگاران با ارج و ارزش بزهکاران یکسان شمرده نخواهد شد. حقی که این کتاب مبارک _ که خدای متعال آن را نازل فرموده است _ با خود به ارمغان آورده است تا خردمندان دربارۀ آیات آن بیندیشند و یادآور شوند آنچه را که لازم است از این حقایق اصیل یادآور گردند؛ حقایق اصیلی که کافران نمیتوانند آنها را تصور کنند و بهخاطر سپارند، چون فطرتشان با حق اصیل در ساختار این جهان نمیتواند تماس بگیرد و پیوند پیدا نماید، و به همین سبب است که گمانشان دربارۀ خدایشان بد میگردد، و خودشان از اصالت حق چیزی درک و فهم نمیکنند: «ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ». این، گمان کافران است [و انگارۀ اندیشۀ بیمار ایشان]. وای بر کافران! به آتش دوزخ دچار میآیند.
شریعت خدای متعال برای مردمان، گوشهای از قانون خدا در آفرینش هستی است. کتابی را که خدا نازل فرموده است، بیانگر حقی است که قانون جهان بر آن استوار و پایدار است. عدل و عدالتی که از جایگزینان این زمین و از فرمانروایان بر مردمان و داوران میان ایشان، خواسته میشود، گوشهای از آن حق کلی است. کار وبار مردمان راست و درست نمیگردد مگر زمانی که با بقیۀ چیزهای موجود در اطراف ایشان هماهنگ گردد. انحراف از شریعت خدا، و از حق در خلافت، و از عدالت در فرمانروایی، و از دادگری در داوری، در حقیقت انحراف از قانون جهانی است، قانون جهانی، قانون جهانیای که آسمان و زمین بر آن برجا و پابرجا است. در این صورت انحراف از شریعت و حق و عدالت کار بسیار خطرناک و شر بلای بزرگ است. و اصلاً برخورد با نیروهای سترگ جهانی است و سرانجام باید که درهم شکند و درهم ریزد و هلاک و نابود شود. ممکن نیست ستمگر سرکش منحرف از سنت ذوالجلال و از قانون جهان و از سرشت هستی پایداری کند و بر جای بماند… ممکن نیست ستمگر سرکش منحرف بر جای بماند، ممکن نیست بتواند با نیروی سست و ناچیز خود در برابر آن نیروهای خردکنندۀ هراسانگیز تاب مقاومت بیاورد و ایستادگی کند، ممکن نیست در زیر چرخهای ارابۀ قدرتمند و خردکنندۀ هستی بایستد و نابود و آب نشود.»[3]
۵_ در واقع حدیث نبوی مطلب این آیۀ مبارکه را تفسیر میکند: «مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً»[4]
ترجمه: به همين جهت بر بنياسرائيل مقرّر داشتيم كه [متجاوز كشته شود. چرا كه] هركس انساني را بدون ارتكاب قتل، يا فساد در زمين بكشد، چنان است كه گویي همۀ انسانها را كشته است.
امروز در جوامع اسلامی گروههایی هستند که نهتنها فرد مسلمان، بلکه افراد و اجتماعات مسلمانان را به قتل میرسانند. این بدان معناست که آنها تمام جامعۀ انسانی را به قتل رساندهاند. از این منظر بزرگترین گناه و بزرگترین ویرانی را مرتکب میشوند و برای جهان اسلام به جز شر، هیچ ارمغان خیری ندارند.
دوم: فقهی
۱_ عمل به حرام فساد و شر تولید میکند. حدیث فوق عظمت انسان و خون آن را از عظمت همۀ جهان هستی بالا و بزرگ دانسته است و نیز هشدار شدید بر قاتل انسان مسلمان داده است که شدت حرمت کشتن مسلمان را ثابت میکند، و نیز تکلیف شرعی ثابت میشود که مسلمان هیچگاه انسانی را به ناحق و بدون دلیل شرع به قتل نرساند و حریم محترم و کرامت انسان را نقض نکند که نقض حریم و حدود ممنوعۀ خدای متعال است و موجب نارضایتی، خشم و غضب خدای متعال بر قاتل میگردد و وارد عذاب دنیا و آخرت میشود.
۲_ بیتردید در شرع الهی حرمت و منع قتل چهارپایان بدون حق ثابت است و هشدار شدید دارد؛ پس چگونه قتل بنیآدم و چگونه با مردم مؤمن و (مجاهد و اهل مسجد، نماز، حج، روزه و زکات) بیتفاوت باشد؟! عن البراء بن عازب (رضي الله عنه) أن رسول الله (صلى الله عليه و سلم) قال: «لزوال الدنيا أهون على الله من قتل مؤمن بغير حق»[5]
۳_ این حدیث جایگاه و مکانت مسلمان را در نزد الله متعال واضح میسازد پس آی قاتل! فکر کن چهکار کردی به دستت؟
پس زوال همۀ دنیا سبک و ناچیزتر است از قتل شخص مؤمن بدون حق، زوال دنیا با مال، زراعت، مصارف، صنعت، تجارت، گیاهان، دولتها، همۀ منظومۀ شمسی و هر آنچه در هستی است، نزد الله متعال ناچیز بیقدر است. حرمت کشتن شخص مؤمن و حتی مؤمن بعد از مرگ محترم است، و پیامبرﷺ از شکستن استخوان مرده منع کرد، و شکستن استخوان مرده مثل زنده است، و از مادر مؤمنان عایشه (رضی الله عنها) روایت است، فرمود: پیامبرﷺ میفرمایند: « قَالَ رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِنَّ كَسْرَ عَظْمِ الْمُؤْمِنِ مَيْتًا مِثْلُ كَسْرِهِ حَيًّا »[6] « بی تردید شکستن استخوان مردۀ مؤمن، مانند شکشتن استخوان مؤمن زنده است.»[7]
سوم: تربیتی
_ از مدرسۀ نبوی درسهایی میآموزیم که روح و روانمان را پرورش و نوازش میکند. جهان نزد الله متعال ارزشمند است؛ زیرا الله متعال کار بیهوده نمیکند. اینکه الله متعال دنیا را با این همه عظمت در قالب زمین و آسمان و هزاران سیاره آفریده است، بسیار ارزشمند است. اگر دنیا ارزشمند نمیبود، خداوند از مقایسۀ آن با حیات انسان مسلمان سخن نمیزد. جهان هستی در حقیقت دفتر خدا شناسی، احاطۀ علم، قدرت، تدبیر، حکمت و رحمت گستردۀ الهی را برای خدمت انسان به نمایش میگذارد. «لَزَوَالُ الدُّنْيَا أَهْوَنُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ قَتْلِ رَجُلٍ مُسْلِمٍ»
_ جهان هستی دار تکلیف و مزرعۀ اعمال و قرارگاه اقامه و سفر جهان بازپسین و ابدی برای انسان است و انسان نیز جزئی از دنیاست؛ اما در میان اجزای دنیا، والاترین و بهترین آن است. ارزش انسان بالاتر از دیگر اجزای دنیا ترسیم شده است؛ زیرا انسان هدف و دیگر اجزای دنیا مانند زمین و آسمان ابزار خدمت انسان هستند. «لَزَوَالُ الدُّنْيَا أَهْوَنُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ قَتْلِ رَجُلٍ مُسْلِمٍ»
_ انسان مسلمان، نسبت به کل انسانها ارزشمند است؛ زیرا او مقصد خلقت جهان را که شناخت و عبادت الله متعال است، از روی آگاهی و با وجود موانع و دیوارهها به سرانجام میرساند.
_ باید همانگونه که الله متعال برای انسان مسلمان ارزش قایل شده است، مسلمانان نیز به آن ارزش قایل شوند و از کشتن و ریختن خون او دست بردارند. «لَزَوَالُ الدُّنْيَا أَهْوَنُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ قَتْلِ رَجُلٍ مُسْلِمٍ»
پرسش اساسی روزگار ما
واضح دانستیم که خدای متعال انسان را بالاتر از همۀ هستی، جایگاه و ارزش داد و چرا مسلمانان مدعی اسلام و شریعت به خونریزی مسلمان افتخار و مباهات مینمایند و مسئولیت ما در برابر کسانی که به خون انسان مسلمان ارزش قایل نیستند، چیست؟
[1] – سنن الترمذي، ج4، ص 16، ح رقم (1359)، قال الشيخ الألباني: صحيح.
[2] – سورۀ ص: ۲۷و ۲۸و ۲۹.
[3] – تفسیر فی ظلال القرآن تفسرآیۀ32مائده. ترجمه: خرمدل رحمةالله.
[4] – المائدة: 32.
[5] – الفقه علی مذاهب الاربعه، ج ۵، ص ۱۲۰.
[6] – مسند احمد؛ جزء 40ص 354 ، شماره: 24308 .
[7] – حرمت المسلم علی المسلم، ج 1، ص 48. والدليل عليه قوله (ص): (إن كسر عظم المؤمن ميتا، مثل كسره حيا). أخرجه أبو داود (2 / 69) وابن ماجه (1 / 492) والطحاوي في (المشكل) (2 / 108) وابن حبان في (صحيحه) (رقم 776 موارد) وابن الجارود في (المنتقى) (ص 551) والدار قطني في سننه (367) والبيهقي (4 / 58) وأحمد (6 / 58، 105، 168، 200، 264) واللفظ له،