تجربه حکومت‌داری در قلمرو آمرصاحب شهید در چهارده سال جهاد

مولوی حبیب الله حسام مهاجر

سخن بر سر اندیشه و رفتار شهید احمد شاه مسعود هر سال در هفته شهید بالا می گیرد، یکی از دوره های پربار زندگی آمرصاحب، دوره جهاد است.  پرسش این است که در قلمرو حکومت جبهات آمر صاحب چی می گذشت؟ برای نسل دوم وسوم جهاد بهتر است بدانند!
جوهری مبنای فکری آمرصاحب شهید، در بیان ما في الضمیر ایشان تبلور یافته است، فرمود:
“میخواهم یک توته زمین نزد خداوند متعال شهادت بدهد که در  قلمرو من حکم خداوند جاری وتنفیذ بود”
آری آنچه در قلمرو جهاد و مجاهدین می گذشت اسلام در صدر و مصدر امر قرار داشت و نظام مردم را اداره و رهبری می کرد، البته در این نبشته استوار به غالب اوضاع و شرایط حاکم را بررسی و این گونه حکایت می کنیم:

۱. نظام عبادات فرضی وسائرعبادات درقلمرو جهاد به کمال رشد خود رسیده بود و اداره حِسبه توسط علماء ازهمه مسائل مجاهدین و مردم مراقبت می کرد.
۲. در برنامه مجاهدین خود سازی، دعوت، تربیه و تعلیم مبادی و احکام اسلامی مطابق ظروف و فضای موجود، میان مجاهدین  و مردم اعمال می شد.
۳. در برنامه مجاهدین زمینه سازی برای انجام عبادات فرضی، ترغیب، ترهیب و تبلیغ نظام تعبدی اسلام وجود داشت.  بیان فضائل نماز، روزه، حج، زکات، صدقات، صلح، جهاد وشهادت، امربالمعروف و نهی ازمنکر( امر به نیکی ها و باز داشتن از بدیها )  به معنی اصل کلمه بدون شلاق، چماق، تحقیر و توهین از راه حکمت و پند و اندرز نیکو، با اخلاق کریمانه اجرا می شد.
۴. نظام عدلی و محاکم شرعی فعال بود، حدود، قصاص و سایر احکام شریعت حتی المقدور جاری و تنفیذ بود و به تمام مسائل مدنی بدون فساد مالی و اخلاقی رسیدگی می شد و مشکل مردم حل می گردید.
۵. در میان مجاهدین و مردم؛ روح اخوت، برادری به اساس ایمان و تقوی الهی با قوت زنده بود وهمه مردم مومنانه باهم زیست مسالمت آمیز داشتند، نفاق قومی و عصبیت جاهلی به عنوان پدیده زشت و خبیثه محکوم و ناپدید بود.
۶. داعیۀ اسلام و فریضه جهاد به عنوان مبارزه حق در برابر باطل و برای کسب رضای الهی و به هدف دفاع از مرز اسلام، مرز سرزمین، دفاع از ملت مظلوم و اعتلای کلمة الله، بحیث وجیبۀ شرعی انجام می شد.
۷. اتحاد و اتفاق، همدلی و هم اندیشی، همزیستی و همنوایی در جامعه روح غالب بود، مکارم و فضائل اخلاقی به حد کافی در زندگی مردم تبلوریافته بود، با گذشت هر روز پربارتر می گردید و شگوفه می کشید و رزائل و زشتی ها فروکش کرده بود.
۸.  مدارس دینی و مکاتب عصری مطابق  نظام تعلیمی و تربیتی مجاهدین، توسط مکتب داران و علماء اداره می شد و فعالیت می کرد، اداره اشاعه معارف مخصوص علماء فعال بود و در تمام دهکده ها مسجد به مسجد فعالیت تعلیمی و تربیتی می کردند وهمچنان مدارس را تاسیس و فعال کردند.
۹. اطلاع رسانی به مردم باوجود نبود امکانات و ظرفیت های کافی، نبود وسائل عصری صورت می گرفت. جامعه از مسائل سیاسی، جنگ و صلح، پیروزی و شکست آگاه می بودند.
۱۰. صلح و امنیت سراسری به معنای اصل کلمه بر اوضاع زندگانی مردم حاکم بود و نگرانی نبود.
۱۱. مشوره به عنوان اصل بنیادی اسلام رعایت می شد، با سه صنف از مردم مستمر و عند الضرورت شورا و مشوره گرفته می شد؛ علماء، فرماندهان و معززین!
۱۲. همه مردم از امیرخود به اساس سمع و اطاعت، هجرت و جهاد در امر مشروع فرمان می بردند و نظم جمعی را رعایت می کردند و مردم همه قانون پذیر بودند تا قانون گریز.
۱۳. از قلمرو جهاد، دزدی، زنا، لواط، شراب و مواد مخدر، قمار و دیگر فساد و جرائم صفر شده بود.
۱۴. کرم، سخاوت، تعاون، جوان مردی وایثار برای مجاهد و مهاجر، فقیر ومسکین ازمزایای بارز مردم روزگار بود.
۱۵. مردم متعهد و مخلص بودند، برنامه و اسرار جهاد، باهمه ابعاد پیچیدۀ آن توسط مردم حفظ و از آن پاسداری می شد و خاین به اسلام، جهاد و ملت مجاهد یک فی صد هم یافت نمی شد.
۱۶. مردم ازمهاجر و مجاهد بدون تفکیک رنگ و نژاد و سمت استقبال ومهمانداری می گردید.
۱۷. به مجروحین، معیوبین و اسراء حرمت گذاشته و همدردی و همکاری صورت می گرفت.
۱۸. همه مردم مشغول کارهای روز مرگی دهقانی، دوکان داری، هتل، کسب و کار تجارت و فعالیت های در آمد زا بودند و در سفر و انتقال پول و اموال تجارتی هیچ نگرانی وجود نداشت و فضای مطمئن امنیتی و امانت و اعتماد در جامعه حاکم بود.
۱۹. مقاومت امروز تداوم جهاد و مقاومت آن روزهای دشوار است که ملت رنجدیده به دشواری تحمل نمودند و از دشواری های امروز نیز به نصرت الهی عبور می نمایند.
۲۰. وحدت، انسجام و هماهنگی میان آحاد جامعه در عهد جهاد و مقاومت مستحکم بود و به هرحال بانفاق سازمان یافته از این نعمت محروم ماندیم، باید تجدید پیمان اخوت و برادری صورت بگیرد.
۲۱. مقاومت امروز از کانال و مسیر ایمان، تقوا، فضایل اخلاقی، اخوت، برادری، همبستگی، اتحاد و اتفاق و همدلی عبور می کند، نه از مسیر نفاق، تخریب و خود زنی.
۲۲. این یک حقیقت مسلم است، هر حرکت و نهضت به اساس فکر و مبتنی به مبنای فکری به پیش میرود و فعالیت می کند و از اسباب بقا و ترقی حرکت می شود، به طور مثال در زمان جهاد شاه کلید اهداف و شعار جمعیت اسلامی و مجاهدین چند کلمه مختصر اما با محتوای عمیق و مقدس کار ساز بود:

۱. حصول رضای خداوند متعال هدف ما است.

۲. قرآن قانون ما است.

۳. محمد علیه السلام رهبر ما است.

۴. جهاد راه ما است.

۵. شهادت در راه خدا ازعالی ترین آرمان ما است.

بنابر این اساس جهاد پیروز شد و زمانیکه از این خط فکری بسوی امیال نفسانی وهوا و غرایز سران جهادی عدول کردند و بیگمان انحراف از مسیر مستقیم و هدف مقدس راه رو به منزل مقصود نمی رسد و سبب هلاکت و نابودی مقاصد متعالی ومصالح اصلی اسلام ومردم مجاهد شدند.

نکته:
دراین امر جای شک نیست، هیچ کس و در هرسطح تقوا و طهارت و مسولیت که بودند و باشند از خطا، لغزش و معصیت به خدای متعال و تلف حقوق مردم برائت ندارند، اشتباه و خطا از لوازم امر در مبارزه و فعالیت است و این نوشته به غالب وضع جامعه و امور آن روزگار استوار است!
۲۰ سنبله ۱۴۰۱ به مناسبت هفته شهید وهمه شهدای راه اسلام را خداوند متعال، مرحمت فرماید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا