حدیث چهاردهم؛ قتل نفس، دومین عامل ویران‌گر جامعۀ اسلامی

گرفته شده از کتاب جریمۀ مسلمان کشی در پرتو چهل حدیث نبوی

نویسنده: مولوی حبیب الله حسام

[14] عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِى بَكْرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَنَسَ بْنَ مَالِكٍ (رضى الله عنه) قَالَ ذَكَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلى الله عليه وسلم) الْكَبَائِرَ، أَوْ سُئِلَ عَنِ الْكَبَائِرِ فَقَالَ «الشِّرْكُ بِاللَّهِ، وَقَتْلُ النَّفْسِ، وَعُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ». فَقَالَ «أَلاَ أُنَبِّئُكُمْ بِأَكْبَرِ الْكَبَائِرِ؛ قَالَ قَوْلُ الزُّورِ؛ أَوْ قَالَ شَهَادَةُ الزُّورِ».[1]

[14] از عبیدالله ابن ابوبکر (رضی الله عنه) روایت است که گفت: از انس بن مالک (رضی الله عنه) شنیدم که گفت: رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) گناهان کبیره بیان فرمود یا این که از او دربارۀ گناهان کبیره پرسیده شد، آن‌گاه فرمود: «گناهان کبیره عبارت‌اند از: 1) شرک به الله متعال؛ 2) کشتن انسان؛ 3) نافرمانی پدر ومادر؛» سپس فرمود: «آیا شما را از بزرگ‌‌ترین گناه در میان گناهان کبیره آگاه کنم؟» فرمود: 5) سخن دروغ؛ 6) و یا شهادت دروغین؛».

موضوع حدیث نبوی

مقصد نص نبوی رهنمود فکری و عملی برای سعادت و رستگاری دنیا و آخرت انسان است که در رعایت کامل حقوق پروردگار و مخلوق میسر و حاصل می‌گردد.

موضوعات حدیث، نخست: معرفی جرایم سنگین و عوامل بزرگ ویران‌گری است که حیات اعتقادی، اجتماعی و سیاسی فرد، خانواده، جامعه و دولت اسلامی را به نابودی می‌‌کشاند.

ثانیًا: جرایم را مرتبه‌بندی و درجۀ اول، دوم و سوم جرم را از لحاظ ضرر و زیان و قباحت شرعی و عقلی مشخص می‌سازد تا انسان مسلمان و مسئولین نظام و خانواده، متوجه آسیب‌های بنیادی و برانداز و نابودکنندۀ دنیا و آخرت خود باشند و برای وقایه، نجات و علاج اقدام مسئولانه وبه موقع نمایند.

درس‌هایی از حدیث نبوی

یکم: عقیدتی، فکری

۱_ از مسلمات دین اسلام نفی هرنوع شرک‌ورزی به خداوند متعال است، «الشِّرْكُ بِاللَّهِ»

۲_ کسی که قتل نفس محترم را حلال دانسته بکشد، حرام قطعی شرع را حلال ساخته است؛ به اتفاق امت، عقیدتاً از ملت اسلام خارج می‌شود، «وَقَتْلُ النَّفْسِ»

۳_ پیامبر اکرم ﷺ رضای پروردگار را در خشنودی پدر و مادر اعلان می‌کند:

«رضى الرب في رضى الوالدين، وسخطه في سخط الوالدين»[2] از عبدالله فرزند عمرو (رضی الله عنهما) روایت شده، پیامبرﷺ فرمود: «رضای پرودگار در رضامندی پدر و مادر است، و خشم خدای متعال در خشم والدین است.»

خدمت پدر و مادر از مقتضیات ایمان است. پدر و مادر بعد از خداوند متعال سبب اولی پیدایش و تربیت انسان در جهان هستی هستند.«وَعُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ»

۴_ پروردگار از بت‌پرستی و دروغ‌بستن به خداوند متعال و مردم، همزمان منع می‌کند، «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ»[3]

ترجمه: و از [پرستش] پليدها، يعني بت‌ها دوري كنيد و از گفتن افتراء [بر مردم و بر خدا] بپرهيزيد.«أَلاَ أُنَبِّئُكُمْ بِأَكْبَرِ الْكَبَائِرِ؛ قَالَ قَوْلُ الزُّورِ أَوْ قَالَ شَهَادَةُ الزُّورِ».

دوم: فقهی

احکام فقهی برای مکلفین در نص حدیث نبوی موارد زیر است:

۱_ شرک‌ورزی از محرمات قطعی شرع الهی است.«الشِّرْكُ بِاللَّهِ»

۲_ کشتن انسان از محرمات قطعی شرع الهی است. «وَقَتْلُ النَّفْسِ»

۳_ نافرمانی پدر و مادر از محرمات شرع الهی است. «وَعُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ»

۴_ شهادت و دروغ‌بستن در حق خدای متعال، پیامبر اسلام و نسبت به مردم از محرمات شرع الهی است. فَقَالَ «أَلاَ أُنَبِّئُكُمْ بِأَكْبَرِ الْكَبَائِرِ؛ قَالَ قَوْلُ الزُّورِ، أَوْ قَالَ شَهَادَةُ الزُّورِ».

سوم: تربیتی

در شناخت مسائل اعتقادی و فکری و احکام عملی از نص حدیث بحث شد و مسائل را فهمیدیم و اما فهمیدن، عمل و تغییر در نفس می‌طلبد و زندگی پرورش سالم و سازنده می‌خواهد.

_ از این حدیث، درک می‌کنیم که ستون‌های جامعۀ اسلامی بر کدام استوانه‌های فکری، تعبدی و احکام، استوار است وبه ارتکاب کدامین بیماری فکری، فساد اعتقادی و معصیت فرومی‌پاشد؛ هریک را موازی بیان می‌کنیم؛ عبارت‌اند از:

* عقیده و ایمان خالص توحیدی، موازی با شرک آوردن به الله متعال است؛

* حفظ کرامت انسانی، جان و خون آن، موازی با کشتن و ریختن خون انسان؛

* نگهبانی کیان و کانون خانواده، موازی با فروپاشی گستاخانۀ کانون خانواده؛

* صداقت و اعتماد در میان شهروندان، موازی با دروغ و نیرنگ تبهکارانه؛

* مسند قضایی عدالت‌محور، موازی با قضاوت آمیخته با دروغ و فساد؛

_ وقتی که ایمان دچار چالش و لرزش گردید، شرک و انباز و همتا جای یکتاپرستی را گرفت. مطمئنًا بقیۀ احکام محلی برای اِعراب و یا اجرا ندارد و همۀ اعمال باطل می‌گردد.

_ رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) عوامل ویران‌گر ستون‌های جامعۀ اسلامی را بیان می‌کند تا مسلمانان با فهم آن‌ها جامعۀ اسلامی را حفظ کنند؛ خصوصا شرک در ابعاد مختلف آن؛ یعنی از شرک در الوهیت، ربوبیت و اسماء و صفات الهی اجتناب شود که هریک تبهکاری است. حتی مسلمان نباید اهل تشبیه و تعطیل و تأویل ناروا به اسماء و صفات خدا باشد.

_ جرایم و معصیت‌ها مثل زنجیر باهم تنیده شده‌اند و اساس جرائم را شرک در عقیده تشکیل می‌دهد و بقیۀ جرائم پیوسته به آن انجام می‌گیرد. وقتی که انسان وارد یکی از جرائم شده، متصل آن، دیگر جرائم یکی بعد دیگر مطابق نیاز و ضروریات و بستگی با همدیگر انجام می‌شوند.

* اجتناب از شرک به الله متعال، برای نگهبانی از مقصد ایمان توحیدی خالص؛

* اجتناب از کشتن انسان، برای نگهبانی مقصد حفظ کرامت، نفس و خون انسان؛

* اجتناب از نافرمانی پدر و مادر، برای نگهبانی کیان خانواده از فروپاشی و نابودی؛

* اجتناب از سخن دروغ، برای مقصد حفظ صداقت و اعتماد در میان شهروندان؛

* اجتناب از شهادت دروغین، برای حفظ سیستم قضایی عدالت‌مدار در نظام سیاسی؛

_ بی‌گمان جامعۀ اسلامی به اساس رهنمودهای قرآنی و الگوی نبویﷺ تربیه و رشد می‌کند و از خبائث و فساد فکری، فرهنگی و عملی که در حدیث تذکر یافته، اجتناب می‌نماید.

_ شرک ورزیدن به ذات خداوند، به اسماء و صفات، در الوهیت و ربوبیت پروردگار جهانیان، از بزرگ‌ترین گناهان کبیره و فساد است. گناه بزرگ نابخشودنی و ضیاع حق خداوند و عدم رعایت بندگی است. شرک ستون اصلی جامعۀ اسلامی را که دین توحیدی خالص است، ویران می‌کند و باور توحیدی مبادی بنیادی نظامی اسلامی را می‌سازد. «الشِّرْكُ بِاللَّهِ»

_ کشتن نفس در حقیقت عدم رعایت حقوق انسان مکرم و نابودی آن، سنگین‌ترین جرم و فاسد‌‌ترین عمل است. سبب هلاکت انسان در هردو جهان و موجب طرد از رحمت الهی و به خشم خداوند و عذاب سترگ و زندگانی ابدی در جهنم گرفتار می‌شود. قتل نفس، حفظ امنیت شهروندان را که دومین ستون جامعۀ اسلامی است، نابود می‌‌کند. «وَقَتْلُ النَّفْسِ»

_ در عالم اسباب، مادر و پدر بعد از پروردگار جهانیان، نقش اساسی در پیدایش انسان دارند. پدر و مادر تشکیل‌دهندۀ سنگ بنا و هستۀ خانواده، اصلی‌ترین نهاد جامعۀ اسلامی است. رعایت حقوق و احسان به پدر و مادر و فرمان‌بری از آن‌ها از اسباب سعادت و رستگاری انسان است. تمرد و مخالفت از هدایات پدرانه و مادرانه، از اسباب هلاکت و نابودی انسان در هردو سرا می‌شود. از همین جهت، از جمله گناهان بسیار بزرگ و باعث ویرانی نهاد مقدس خانواده می‌‌شود. «وَعُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ»

_ سخن دروغ، عدم صداقت و درستکاری، تمامی اعتماد میان شهروندان جامعه را از میان می‌برد. وقتی که اعتماد از میان رفت، همکاری و تعاون در جامعه رخت برمی‌بندد، جامعه بر اساس تعاون استوار است، با دروغ شیرازۀ اجتماع از هم می‌پاشد. از همین جهت دروغ از بزرگ‌ترین عوامل ویران‌گر جامعۀ اسلامی می‌باشد. «قَوْلُ الزُّورِ»

_ اسلام در سطح اجتماعی و در سطح دولت، دارای نظام قضایی مبتنی به عدالت، حجت کامل و شهادت افراد صدیق و اعتراف جنایت بزه‌کار استوار است و شهادت دروغین اعتماد مردم را از محاکم می‌برد، و پس از آن دیگر کسی امید به عدالت نمی‌داشته باشد. ناامیدی از صداقت و پاکی نظام و نهاد قضایی باعث ویرانی جامعۀ اسلامی می‌شود. «شَهَادَةُ الزُّورِ»

پرسش اساسی روزگار ما

این حدیث، جامعۀ اسلامی را واضح ساخت. چرا جامعۀ اسلامی امروزه درگیر کشمکش‌های ضد اسلام و مصالح مردم و خلاف مقاصد و هدف زندگی باسعادت هستند؟ چرا خون مسلمانان بدون موجب شرعی و بخاطر اهداف نامشروع ریخته می‌شود؟

[1] صحیح البخاری، ج2 ص 939، شماره : 2511.

[2] – بلوغ المرام من ادلة الاحکام، ج1ص 571 حسن، رواه الترمذي (1900)، وابنحبان (2026.

[3] – الحج: 30.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا